فصل اول

پتاس


 

 

1- 1- مقدمه

از گذشته هاي دور به كربنات حاصل از تبخير و شستشوي خاكستر چوب در ديگ هاي آهني Potash گفته مي شد كه از دو كلمه pot به معناي ديگ يا ظرف و ash به معناي خاكستر ساخته شده است. نخستين بار چينيها از پتاس (شوره يا نيترات پتاسيم) براي تهيه باروت استفاده كرده اند. بعد از آن در سال 1370 ميلادي تهيه پتاس ازمنابع خاكستر جلبكها و خزه هاي دريايي آغاز شد و تا اوايل قرن نوزدهم ميلادي ميزان توليد آن به حدود 20 هزار تن در سال رسيد ولي از 1930 اين روش رو به ركود گذاشت به طوري كه اكثر كارگاه هاي آن تعطيل شد. درواقع كربنات پتاسيم اولين كاني صنعتي تهيه شده در آمريكا بود و استفاده از آن از سال 1790 ميلادي آغاز شده و موجب پيشرفت صنايع شيميايي در اوايل قرن نوزدهم شده بود. كاربرد اوليه پتاس در صنايع شيشه، صابون، رنگرزي ، تهيه باروت از شوره و...  است.

اولين ذخيره سنگي پتاس در سال 1839 ميلادي، در ضمن حفاري براي اكتشاف نمك، در استراس فورت آلمان به طور تصادفي كشف شد. تا آن زمان تأمين پتاس از منابع سنگي ناشناخته بود. حفاري در ابتدا به منظور دستيابي به ذخاير نمك كشف شده سديم، پتاسيم و منيزيم نيز بود. در 1859 با استفاده از فرآيند خالص سازي براي جدا كردن كلريدهاي سديم و منيزيم از نمك كشف شده (كارناليت) قابل استفاده شد و براي اولين بار پتاس معدني به عنوان كود براي حاصلخيزي محصولات كشاورزي مثل پنبه و سبزيجات مورد استفاده قرار گرفت. به غير از منابع سنگي از تبخير آب درياچه هاي شور نيز پتاس قابل استحصال است و درواقع اصلي ترين و بهترين منابع پتاس ذخاير لايه اي نمك زيرزميني است كه داراي درجه خلوص بالا، تناژ زياد كانسنگ و هزينه معدنكاري كمتر و اقتصادي تر است

پتاس واژه ای کلی برای تمامي کانی های پتاسیم دار و یا املاح پتاسیم دار محلول در آب است که بيش از 7 درصد عنصر پتاسيم داشته باشد. مهمترين تركيبات پتاس عبارت از كلرور پتاسيم، سولفات پتاسيم، نيترات پتاسيم، سولفات پتاسيم و منيزيم است. پتاس در سنگهاي رسوبي، آذرين و دگرگوني و به صورت محلول در آب درياها و شورابه ها موجود است. بزرگترين منبع تأمين كننده پتاس درجهان، نهشته هاي رسوبي تبخيري هستند كه از معادنی چون كاليفرنيا ، آلمان و نيو مكزيكو و . . . استخراج مي شوند.  85 % نمک به روش سنتی از معادن و 15 % از شورابه ها استخراج می گردد از منابع ديگر پتاسيم ، اقيانوسها هستند كه در حال حاضر مقدار پتاسيم آب دريا در مقايسه با سديم نسبتاً كم است. كانيهاي پتاس فراوان بوده كه از ميان آنها تنها چهار كاني سيلويت، كارناليت، كائنيت و لانگبينيت اهميت اقتصادي دارد.

اهمیت اقتصادی پتاس از آن جهت است که حدود 15 كشور در جهان توليد كنندة پتاس و اغلب آنها از بزرگترين صادركنندگان پتاس نيز می باشند. بزرگترين صادر كنندگان پتاس، كانادا كشورهاي مشترك المنافع (CIS) و آلمان هستند. كشورهايي كه صنعت كشاورزي گسترده دارند از واردكنندگان عمده پتاس هستند مانند چين و آمريكا كه علاوه بر مصرف داخلي وارد كننده نيز می باشند. عمده تجارت جهاني پتاس، از نوع كلرور پتاسيم است. سولفات پتاسيم به دليل مصرف كمتر در رده دوم قرار دارد. نیاز ایران به کودهای پتاسیم دار سالانه حدود 200 تا 360 هزار تن است که به علت محدوديت در تنوع و ميزان توليد بسيار كم محصولات پتاس در ايران، حجم بزرگي از نياز كشور به محصولات پتاس (خصوصاً كودهاي پتاسیم دار) توسط واردات تأمين مي‌شود.

 

2-1- کانیهای پتاسیم دار

در سنگهاي رسوبي شيميايي عنصر پتاسيم به صورت كلريدها، سولفاتها و به مقدار جزئي به صورت نيترات يافت مي شود. كانيهاي اصلي و مهم پتاس در زير مشخص شده اند:

1-2-1- سيلويت Sylvite  

سیلویت با فرمول KCl و 7/63 K2O % = یکی از کانی های اصلی و با ارزش پتاسیم می باشد که نسبت به سایر کانی های حاوی پتاسیم، بیشتر بهره برداری می شود. کلرید پتاسیم به صورت پودر دانه ریز به رنگهاي خاكستري، آبی ، قرمز سفید یا بی رنگ تا قرمز آجری دیده می شود. کلرید پتاسیم خالص بي رنگ یا سفيد رنگ است. این کانی بلورهای کوچک مکعبی دارد، فاقد بو است و دارای طعمی تلخ، تند و سوزاننده دهان بوده و به سادگی در آب حل می شود اما در الکل غیرمحلول است .

سيلويت ايزومورف نمك طعام است و اگر همراه  نمك طعام رشد ‌كند، 35 -10درصد اکسید پتاسیم دارد. ماتریكس آن از نمك ريز دانه است و به همراه آن مقداری كانيهاي رسی و كمپلكس هاي پتاسيم دار ومقدار ناچيزي اكسيد آهن یافت می شود که به آن سیلوینیتSylvinite  می گویند. سيلويت در طبيعت به شكل متورق ، دانه اي و متبلور يافت مي‌شود و داراي كليواژ موازي با سطح كوبيك، سختي 5/2، ضريب انكسار 49/1 و وزن مخصوص 99/1 است. سيلويت داراي شفافيت با جلاي شيشه اي يا چرب و رنگ خاكه سفيد است. بلورهاي آن سبك و ناپايدارند و تحت فشار دائم به شكل پلاستیكي عمل مي كنند. سيلويت به علت داشتن پتاسيم رنگ شعله را بنفش مي‌كند. در آب به سرعت حل می شود. طعم آن تلخ و هادي حرارت است. توسط كريستاليزاسيون در ته نشستهاي رسوبي و دركنار هاليت مي تواند به وجود آيد ولي مقاديرآن كمتراز هاليت است، همچنين از تصفيه بخارات آتشفشاني به وجود مي‌آيد. سيلويت به دو صورت اوليه و ثانويه تشكيل مي شود. وقتي كه نسبت MgCl-KCl-NaCl  در آب شور به مقدار 9-1-17 يا 8-1-17 برسد، رسوبگذاري سيلويت آغاز مي‌شود و با توجه به درجه حرارت تا نسبتهاي
1-3-17 و 1-2-17 ادامه
خواهد داشت. سيلويت اوليه به رنگهاي سفيد شيري، ابري (به علت وجود كلرور منيزيم) و صورتي (به دليل وجود آهن) ديده مي‌شود. اين كاني در شرايط غير هوازي و در زيرفصل مشترك آبهاي سطحي و آبهاي عمقي تشكيل مي شود. رشد و نمو بلورها و رسوبگذاري آنها آهسته بوده و در هنگام ته نشيني بلورها بر روي كف حوضه رسوبي، به طور بخشي انحلال پيدا مي‌كنند. تركيبات ارگانيكي موجود در آبهاي شور يكي از عوامل تعيين رسوب پتاس است. به عنوان مثال اوره و ساير تركيبات نيتروژن دار درجه حلاليت كلرور منيزيم را افزايش داده و در نتيجه محيط براي رسوبگذاري آهسته سيلويت و تجمع سريعتر كارناليت مناسب مي شود. سيلويت ثانويه به رنگ قرمز يا سفيد است. سيلويت قرمز در اثر تبلور دوباره كارناليت قرمز و خروج كلرور منيزيم ازتركيبات آن، به وجود مي‌آيد. در يك سكانس تبخيري با لايه هاي متناوب پتاس و نمك، كارناليت تنها در بالاترين بخش آن مي‌تواند وجود داشته باشد آن هم در صورتي كه با لايه نمك پوشيده نشده باشد زيرا لايه نمكي روي كارناليت قرمز موجب خروج كلرور منيزيم مي‌شود و سيلويت قرمز تشكيل مي‌شود. تأثير آبهاي شور غني از كلرور كلسيم بر روي كانيهاي سولفاته سبب تجزيه آن‌ها شده و كانيهاي مختلف از جمله سيلويت ثانويه سفيد رنگ به وجود مي‌آيد.

2-2-1- كارناليتCarnallite

کارنالیت با فرمول KCl, MgCl2. 6 H2O و 95/16 K2O % = یکی از کانی های مهم پتاسیم ومنيزيم به شمار مي‌رود. كارناليت خالص حدود 17 درصد پتاسیم دارد اما معمولاً داراي ناخالصي كلرور سديم، كلرور پتاسيم اكسيد آهن، حبابهاي گازي و . است. ناخالصي اكسيد آهن آن را به رنگ قرمز يا صورتي و هيدروكسيد آهن به رنگ زرد يا قهوه اي درمي آورد. كارناليت معمولاً از تبديل سيلويت بوجود مي‌آيد. بلورهاي آن در سيستم ارتورومبيك پريسماتيك (پزودوهگزاگونال) تشكيل مي‌شوند و اكثراً به شكل نامنظم هستند. فرم هاي آن 111,011,110,010 است و شكست صدفي دارد و به صورت دانه هاي درشت بدون رخ ديده مي‌شود. سختي آن 2 تا 3 و وزن مخصوص آن برابر 6/1 است. كارناليت بسيار شكننده بوده و درآب به راحتي حل مي شود و مزه فوق العاده تلخي دارد. داراي رطوبت پذيري فراوان است و به همين علت در هنگام حمل به شكل قلوه قلوه درمي آيد. جلاي آن چرب است ولي در مجاورت هوا جلاي خود را از دست مي دهد و مات مي شود. اين كاني خاصيت فسفرسانس دارد. كارناليت هايي كه در لجن هاي نمكي ايجاد مي‌شود، داراي بافت دانه اي و پراكنده بوده و درز و شكاف يا خلل و فرج نمك ها را پر مي‌كنند. مخلوط كارناليت و نمك طعام، كارناليتيت ناميده مي‌شود كه داراي درصد وزني بين 10 تا 16/0 است و براي استفاده از آن بايد منيزيم را جدا كرد. اين كاني به دو صورت اوليه و ثانوي ديده مي‌شود ولي اکثر كانيهاي كارناليت، اوليه هستند. رسوب كارناليت هنگامي صورت مي‌گيرد كه آبهاي عمیق حوضه درمعرض اتمسفر قرار گرفته باشند. در اين صورت آب شور به اندازه اي تغليظ مي يابد كه كارناليت قرمز رنگ بتواند به وجود آيد. در صورت عدم وجود تركيبات ارگانيكي كارناليت سفيد رنگ به وجود مي‌آيد. انكلوزيونهاي موجود در كارناليت اوليه بر خلاف سيلويت اوليه داراي نيتروژن كمتر وگاز آرگون بيشتر (در اثر تماس با جو) هستند. كارناليت ثانويه سفيد رنگ است و به دو صورت تشكيل مي‌شود. با تأثير آبهاي شور محتوي كلرور منيزيم بر سیلويت و كانيهاي سولفاتي ، كارناليت سفيد رنگ تشكيل مي شود. همچنين در برخي از دريا ها كارناليت ازشستشوي نهشته هاي تبخيري قديميتر اطراف درياچه به وجود مي‌آيد.

3-2-1- كائينيت Kainite

کائینیت با فرمول MgSO4.KCl.3H2O و 26/19 K2O % = یکی از کانی های مهم پتاسیم می باشد. کائینیت نيز شفاف و به رنگهاي آبي، خاكستري تا بنفش و ديده مي‌شود. داراي بلورهاي دانه اي ريز است كه در سطوح شكست تلالو خاصي دارند. سختي 3، وزن مخصوص 1/2 و ضريب انكسار 505/1 دارد. كاني رطوبت پذيري نيست اما در آب به خوبي حل مي‌شود. اين كاني در سيستم مونوكلينيك متبلور مي شود. بلورهاي آن در جهت 100 به خوبي كليواژ دارند، در جهت 110 داراي كليواژ نامشخص است

4-2-1- لانگبينيتLangbeinite

لانگبينيت با فرمول K2SO4. 2MgSO4 و 69/22 K2O % = یکی از کانی های مهم پتاسیم می باشد که به رنگهاي خاكستري، بي رنگ و ديده مي‌شود. درصورت خلوص ميزان آن 69/22 درصد است . اين كاني سختي 4، وزن مخصوص 83/2 دارد. درآب كمي محلول و بي مزه است و فاقد كليواژ و در سيستم كوبيك متبلور مي‌شود. لانگبينيت مهمترين منبع توليد پتاسيم در کشور نيومكزيكو است.

5-2-1- پلي هاليتPolyhalite

پلی هالیت با فرمول K2MgCa2(SO4)4.2H2O و 52/15 K2O % = یکی از کانی های مهم پتاسیم است كه گاهي نسبت به كانيهاي ديگر ذخاير فراوانتري دارد اما به علت حلاليت كم و نبود امكاناتي براي ارزيابي پتاسيم، استخراج نمي گردد و تنها به عنوان راهنما مي توان از آن استفاده كرد. رنگ آن سفيد تا صورتي (به علت وجوداكسيد آهن) و جلايش شيشه اي است. در سيتسم تري كلينيك بيناكوئيدال متبلورمي‌شود. به ندرت بلورهايش درجهتZ  طويل شده اند و به صورت توده هاي منشوري شكل مي گيرند. بلورهايش درجهت 100 كليواژ دارند. پلي هاليت به شكل توده اي، ساقه اي تا ريشه اي متبلور مي شود. سختي آن بين 5/2 تا 5/3 وزن مخصوص آن 77/2 است. اين كاني در توده هاي نمكي دريايي خصوصا در توده هاي نمكي شمال آلمان ديده مي‌شود. پلي هاليت كمي محلول در آب است و فراوانترين كانه سولفاته تبخيري پس از گچ است. مشخصات كانيهاي پتاسيم در جدول 1-1 آمده است.

جدول1-1- کانی های پتاسیم

کانی

فرمول شیمیایی

درصدK2O

سیلویت

KCl

18/63

کارنالیت

KCl.MgCl2,6H2O

95/16

کائینیت

KCl.MgSo4.3H2O

27/19

لانگبینیت

K2So4.2MgSo4

69/22

گلاکونیت

K2(Mg.Fe)MgSo4Al6(Si4O10)3(OH)12

5/8-3/2

پلی هالیت

K2So4.2CaSo4,2H2O

62/15

نیتر

KNO3

59/46

شوئینیت

K2SO4,MgSo4,6H2O

39/23

سیلوینیت

KCl+NaCl

000/30-00/10

 

6-2-1-شوئنیتSchoenite (picromerite)

این کانی با فرمول K2 Mg(SO4)2.6H2O و 39/23 K2O % = یکی دیگر از کانی های پتاسیم می باشد.

7-2-1-آلونیتAlunite-

این کانی با فرمول KAl3(SO4)2(OH)6 و 4/11 K2O % = یکی از کانی های پتاسیم است.

8-2-1- نيتر KNO3

این کانی با فرمول شیمیایی (KNO3) در سیستم ارتورومبیک متبلور می شود. نیترات پتاسیم به صورت ورقه ای نازک یا تارهای ابریشم مانند سفیدرنگ در سطح سنگ ها مشاهده
می شود. وزن مخصوص این کانی 14/2
09/2 گرم بر سانتیمتر مکعب بوده و به آسانی در آب حل می شود. نیترات ها به علت محلول بودن در آب ، بیشتر در مناطق خشک و کویری یافت می شوند و از معروف ترین تمرکزهای آنها در جهان، کشور شیلی می باشد.

 

3-1- انواع كانسارهاي پتاس

كانسارهاي نمك در تمام دنيا تقريباً در تمام سازندهاي زمين شناسي به سنهاي مختلف وجود دارند. كانسارهاي پتاس از نوع رسوبي شيميايي و تبخيري بوده و مهمترين آنها در دونين، پرمين، كرتاسه و ترشياري تشكيل يافته اند. به طور كلي كانسارهاي پتاس در مناطق زير ديده مي‌شوند:

- ذخاير نمك سنگي قديمي

- نمكهاي جامد حوضه هاي نمكي معاصر

- شورابه هاي طبيعي حوضه ها و كفه هاي نمكي معاصر

- شورابه هاي زير زميني

از بين اين مناطق حدود 85% پتاس ازمعادن نمك سنگي خصوصاً ذخاير قديمي آن (به علت ضخامت بيشتر نمك) استخراج مي‌شود. 15% باقميانده ، از شورابه ها تأمين مي گردد. كانسارهاي پتاسيم دار از نظر ترکیب به دو گروه مشخص تقسيم مي شوند.

الف - كانسارهاي غني از سولفات منيزيم : شامل پلي هاليت، هگزاهيدريت، كايزريت، كارناليت كائینيت، اپسوميت و بيشوفيت هستند. اين كانسارها تنها در دوره هاي پرمين، ميوسن و كواترنري به وجود آمده اند.

ب - كانسارهاي فقير از سولفات منيزيم: شامل هاليت، كارناليت و سيلويت هستند. اين كانسارها در جهان گسترش بيشتري داشته و در زمان مشخصی به وجود نيامده اند و از نظر اقتصادي اهميت بيشتري دارند.

 

4-1- زمين شناسي و پراكندگي پتاس در ايران

مطالعات بسیاری در غالب طرح های پژوهشی ،پروژه های اکتشافی و پی جویی در مورد پتاس به اجرا در آمده است. این مطالعات در نقاط مختلف ایران در آذربایجان، ایران مرکزی (استان سمنان و خراسان) و در جنوب در زاگرس انجام شده است. بر اساس سال انجام پروژه این مطالعات به شرح زیر است:

1367

مطالعات امکانات بررسی های سیستماتیک پتاس در ایران

شازن

1369

جویی پتاس در نواحی قم

حسن توکلی اسکویی

1369

پتاس در آذربایجان

حسن توکلی اسکویی

1370

مطالعه اکتشافی و بررسی امکان بهره برداری از ذخایر شورابه های پتاس دار کویر

صنایع و معادن

1370

پی جویی پتاس در استان خراسان (سبزوار-نیشابور-تربت حیدریه)

علی رضا نمدمالیان

1370

پی جویی پتاس درمنطقه گرمسار حد فاصل ایوانکی- بن کوه

علی رضا نمدمالیان

1370

پر عیار سازی پتاس گرمسار

احمد امینی

1370

گزارش پتاس در استان سمنان

محمد فنودی

1370

پی جویی پتاس در گنبد های نمکی اردکان یزد

خسرو صادقی

1370

طرح پی جویی سراسری پتاس

ناصر سعدالدین

1371

بررسی های زمین شناسی و معدنی1:20000 محدوده پتاس عمارلو(شمال نیشابور)

محمد باقر دری

1371

پی جویی پتاس در استان کهکیلویه و بویر احمد

محمد فنودی

1371

پی جویی پتاس در استان های مرکزی،زنجان،آذربایجان شرقی،آذربایجان غربی

پرویز ایرانپور

1371

پی جوی پتاس دراستان های کرمان و هرمزگان

پرویز ایرانپور

1371

پی جویی پتاس در چهار گوش زنجان و تکاب

حسن اعلمی میلانی

1371

پی جویی پتاس در گنبد های نمکی جنوب (استان هرمزگان)

محمد باقر دری

1371

اکتشاف نیمه تفضیلی شورابه پتاس دار مرداب گاو خونی

روزبه کارگر سرمد

1372

عملیات استحصال کنسانتره پتاس و منیزیم از شورابه کویر قم در جنوب جزیره سرگردان

روزبه کارگر سرمد

1372

پی جویی پتاس در استانهای چهارمحال بختیاری و کرمان

پرویز ایرانپور

1372

پی جویی پتاس در گنبد های نمکی زاگرس(فیروزآباد-کازرون)

دری و بدخشان

1372

اکتشاف مقدماتی پتاس در گنبد نمکی پهل

پرویز ایرانپور

1373

پی جویی پتاس در معادن نمک فعال استان های آذربایجان و زنجان

محمد باقر دری

1373

گزارش نقشه 1:5000 معادن نمک سیالک (شمال غرب گرمسار)

 

1373

استحصال پتاس از شورابه های مرداب گاو خونی و کویر

سهیلا اصلانی

1373

عملیات پی جویی و اکتشافات پتاس و امکان دست یابی به آن در سازند های تبخیری

خسرو صادقی

1374

بررسی مجدد و ردیابی پتاس در معادن نمک محدوده نیشابور و میامی

قیس بدخشان ممتاز

1374

پی جویی پتاس در گنبد های نمکی زاگرس (حاجی آباد-لار)

محمد باقر دری

1375

گزارش بررسی های وجود پتاس در معدن نمک ایلجاق

محمد باقر دری

1376

طرح پژوهشی فراوری اولیه کانسار پتاس گرمسار

سهیلا اصلانی

1376

فراوری و جدایش پتاس از شورابه با روش فلوتاسیون

منوچهر اولیازاده

1378

مطالعات ثقل سنجی و مغناطیس سنجی در منطقه ایلجاق از توابع شهرستان زنجان

شهریار جوادی پور

1379

پتاس در گنبد نمکی ایلجاق

صنایع و معادن

1379

شرحی بر نمک طعام و پتاس و پراکندگی آن ها در ایران

فریده حلمی

1380

پروژه پتاس سنگی ایلجاق،طرح اکتشاف سراسری

رضا فرهادی

1382

بررسی مقدماتی فراوری پتاس ایلجاق در مقیاس آزمایشگاهی

میرزا آقا محمدی

1382

اکتشاف پتاس سنگی در گنبد نمکی سیاهو(فینو)

حجت اله جهانگیری

1382

مدلسازی سه بعدی کانسار پتاس ایلجاق

مریم هاشمی

1383

برآورد ذخیره کانسار پتاس سنگی ایلجاق به کمک روش های زمین آماری

نقی فضلی خانی

 

طرح جامع پتاس

محمد حسین بصیری

 

پروژه اکتشاف(پی جویی)پتاس سنگی در ورقه های میانه،تکاب و نواحی اطراف

خسرو صادقی-رضا فرهادی

1382

اکتشاف مقدماتی پتاس در گنبدهای نمکی زاگرس

رضا فرهادی

 

اولين گزارش امكان وجود پتاس در ايران در سال 1866 توسط گوبلGoble,1866) ) درمنطقه ماهان آذربايجان شرقي ارائه شد. بعد از آن در سال 1959 معرفي پتاس در درياچه اروميه توسط بلوك Block, 1959)) انجام شد و ميزان موجود در آن را حدود 60 ميليون تن اعلام كرد و بالاخره شازن(Shazen,1966)  در سال 1966 درگزارش خود علاوه بر انديس ماهان به 6 سري تبخيري در ايران اشاره كرد. از سال 1368 با آغاز طرح پي جويي سراسري پتاس در ايران توسط سازمان زمين شناسي و پيش از آن، اکتشاف پتاس به صورت سیستماتیک درآمد. سريهاي تبخيري در ايران به جز گنبدهاي نمكي زاگرس كه متعلق به كامبرين زيرين است، از ژوراسيك تا ميوسن و پراكندگي آنها از آذربايجان تا نواحي مركزي و جنوبي و به طرف شرق تا نيشابور مشاهده مي‌شود. در اين سري ها، نمكهاي ميوسن از اهميت ويژه اي برخوردارند، لايه هاي نمك ميوسن پيشين در مركز و شمال غرب ايران گسترش فراواني دارند. با توجه به تحقيقات انجام شده، در برخي از اين نقاط انديس هاي پتاس ديده مي شود و ديگر نقاط نياز به بررسي بيشتر دارد.

در جنوب ايران سري نمكي هرمز گسترش دارد. فارست (1989) با اندازه گيري ميزان پتاس شورابه هاي گنبدهاي نمكي مختلف در جنوب ايران، انديس كوه نمك بندرعباس و انديس كوه نمك دشتي را معرفي مي‌كند. گنبدهاي نمكي پهل، گچين و كوه نمك مورد اكتشاف قرار گرفتند و اعلام شد كه ذخيره پتاس در آنها محرز است.

در ايران مركزي نيز تعداد زيادي گنبد نمكي در محدوده شمالي كوير وجود دارد كه به طور كامل يا بخشي از آن در لايه هاي تبخيري ميوسن ريشه دارند. انديس هاي پتاس در ايران مركزي درحوضه هاي گرمسار، قم و سمنان وجود دارد. معدن نمك راهراهك 6 كارگاه استخراجي دارد كه عيار پتاس در يكي از كارگاه هاي اين معدن، حدود47/41 درصد K2O  در كاني سيلويت است. معدن نمكي سيالك نيز در اين منطقه به عنوان انديس پتاس شناخته شده است. در حال حاضر اين معدن غير فعال است. معدن نمك ايوانكي درمنطقه گرمسار ازمعادن نمكي است كه عياري حدود 96/27 درصد پتاسيم دارد. معدن نمك حسين آباد در منطقه سمنان در حال حاضر غير فعال بوده و در برخي از كارگاه هاي آن افقهايي از پتاس گزارش شده است. عيار پتاسيم در يكي از نمونه هاي آن حدود 15/17 درصد است.

بخش جنوبي استان خراسان از مجموعه سنگهاي رسوبي آذرين و آذرآواري تشكيل شده و در واقع همين بخش نمك دارد. از بين آثار شناخته شده، افقهاي پتاس معدن عمارلو (نيشابور) با عيار متوسط 15 درصد پتاسيم، قابل توجه هستند. در ساير مناطق به جز شورابه هاي كف معادن سلطان آباد و حصار يزدان، ميزان پتاس زياد نيست.

در زون البرز طي نئوژن شرايط رسوب املاح تبخيري مساعد بوده است چنانكه درطول ميوسن لايه هاي نمكي به ويژه در آذربايجان بوجود آمده كه در پي جويي هاي مقدماتي برخي از آنها مقادير پتاس قابل توجهي دارند. لايه هاي پتاس درمعادن سنگي وردوق و مامان و همچنين لايه هاي كارناليت در دو گنبد نمكي چوپانلو و نهند شناسايي شده اند. درمنطقه زنجان و همدان معدن نمك سنگي خرقان قرار دارد كه نسبت به ساير معادن در اين منطقه از ميزان پتاس بيشتري برخوردار است.

چنانچه ذکر شده پتاس در شورابه هاي پلاياها (كه مهمترين آن پلاياي كوير بزرگ، مرداب گاو خوني و پلاياي ابرقو است)، در شورابه ها و آب درياچه‌هاي اشباع (درياچه اروميه) و سفره هاي آب زيرزميني شور حاشيه كويرهاي ايران و مناطق خشك وجود دارد.

درحال حاضر پلاياي كوير بزرگ درناحيه خور- بيابانك، شورابه هاي مرداب گاوخوني و درياچه اروميه از مهمترين حوضه هاي شناخته شده پتاس دار در ايران هستند.

الف - پلاياي كوير بزرگ ايران

بر اساس تحقيقات انجام شده كوير بزرگ ايران داراي ذخاير با ارزش پتاس است. سطح كليه پلاياها در كوير بزرگ از يك لايه نسبتاً ضخيم به نام پوسته نمكي پوشيده شده است. شورابه اشباع از كلرور سديم فضاي خالي بين بلورهاي اين پوسته نمكي را پر كرده است. شورابه به دليل وجود درصد نسبتا بالاي يون پتاسيم درآن جهت بهره برداري و استحصال پتاس مورد توجه قرار گرفته است . از بزرگترين حوضه ها، پلاياي خور واقع در شمال شرق شهرستان خور است. با توجه به آزمايشات و بررسيهاي انجام شده اين شورابه شرايط بهينه جهت توليد KCl را دارد.

ب - حوضه آبريز مرداب گاوخوني

مرداب گاوخوني موسوم به پلاياي “ورزنه” يكي از پلاياي حوضه آبگير اصفهان است. از نظر زمين شناسي ساختماني و نحوه تشكيل، اين مرداب قسمتي از فرو رفتگي مهم سيرجان- اصفهان است كه تقريباً به موازات روراندگي زاگرس در طول حدود 600 كيلومتر امتداد مي يابد و درياچه هاي فصلي كم عمق در نواحي شمالي پلايا و پوسته نمكي همراه با شورابه بين كريستالهاي نمك در قسمتهاي جنوبي قرار دارند. بر اساس بررسيهاي مقدماتي ميزان يون پتاسيم در شورابه معادل 3 تا 7 گرم در ليتر K2O است.

ج - درياچه اروميه

يكي از بزرگترين درياچه هاي شور جهان است كه حجم آب شور آن 23 كيلومتر مربع است. عمق آب درياچه 6-4 متر و عميق ترين نقطه حدود 13 متر است. درياچه در منطقه اي نسبتاً خشك واقع بوده و ارتفاعات بلند اطراف درياچه را احاطه مي نمايد. اين شورابه كلرورسديم، سولفات پتاسيم و برم دارد.

ساير تبخيري ها در ايران فاقد پتاس بوده يا ميزان ناچيزي پتاس دارد كه قابل توجه
نمي باشد. بسياري از آنها
نيز نياز به مطالعات سيستماتيك و اكتشافي بيشتر دارد .

 

5-1- روش‌هاي اكتشافی پتاس

به منظور دستيابي به ذخاير پتاس بايد از حفاري و اكتشافات زيرزميني استفاده كرد.

معمولاً كانيهاي پتاس در رسوبات تبخيري جزو آخرين رسوبات ته نشين شده هستند، بنابراين كانيهاي پتاس در قسمتهاي مركزي و عميقتر حوضه تشكيل مي‌شوند. اكتشاف پتاس در نهشته‌هاي تبخيري شناخته شده بر پايه مطالعات فيزيكي و شيميايي لايه‌هاي نمكي استوار است. مي‌توان از معيارهاي چينه شناسي نيز به عنوان راهنما براي اكتشاف ذخاير اقتصادي پتاس استفاده كرد.

وجود سكانس لايه‌هاي نمك با ضخامت زياد، وجود پتاسيم در لايه‌هاي رسوبي و زونهاي آواري تشكيل شده از لايه‌هاي رسي در بالاي سكانس تبخيري، رنگ نمك و وجود برم هاليت در لايه‌هاي نمك به عنوان معيارهاي اكتشاف پتاس استفاده می شوند.

نسبت يوني سديم آب دريا به پتاسيم آن 7/27 به 1 است بنابراين ذخاير پتاس به همراه لايه‌هاي ضخيم نمك طعام وجود دارد و ضخامت زياد لايه‌هاي نمك و درجه خلوص آن رابطه مستقيمي با وجود پتاس دارد. گاهي نيز ذخاير نمك در اثر پديده‌هاي تكتونيكي، لايه‌هاي پتاس را احاطه كرده‌اند (مانند ذخاير ساسكاچوان در كانادا). گاهي منابع نمك در سطح رخنمون ندارند ولي از روي شواهدی نظير وجود اشکال گنبدهاي نمكي و چين‌هاي ساده غير دياپيري، چشمه‌هاي شور كه در اثر انحلال نهشته‌هاي نمكي در آبهاي زيرزميني و بالا آمدگي آنها در امتداد گسلها تشكيل شده‌اند، وجود پتاسيم در لايه‌هاي ژيپس و انيدريت يا ذرات سيلويت و سولفات پتاسيم پراكنده در متن آنها، مي‌توان به وجود نمك پي برد.

وجود ذرات كلرور و سولفات پتاسيم در رسوبات نشانگر غلظت بيشترشورابه اوليه است. مواد نامحلول در نهشته‌هاي تبخيري از پايين به طرف بالاي مقطع، افزايش مي‌يابند.

نمكهاي قرمز و نارنجي و نيز دانه ای مي‌تواند نشانگر وجود پتاس باشد به علاوه اگر در شبكه بلوري نمك طعام جا بجايي انجام شود، نمك به رنگ آبي تيره درمي‌آيد كه از معيارهاي تشخيص وجود پتاسيم است. جابجايي در شبكه بلوري نمك طعام مي‌تواند ناشي از اثرات راديواكتيويته محيط، وجود K40 در منطقه و پرتوزدايي راديوژنيك پتاسيم در طول زمان باشد.

مقدار برم هاليت نيز مي‌تواند حاكي از مناسب بودن ذخيره نمكي براي حضور افق پتاس باشد. هر قدر غلظت شورابه افزايش يابد، مقدار برم بيشتري جانشين كلر مي‌شود. بنابراين هاليتي كه در جوار پتاس است، برم بيشتري دارد)حدود (150 pp. مقدار جانشيني برم از نواحي حاشيه‌اي به مناطق عميق تغيير مي‌كند. البته اين نكته قابل ذكر است كه رسوبات نمكي كه از انحلال و رسوب مجدد نمكها و يا شورابه‌هاي درآميخته دريايي و غير دريايي پديد آمده برم كمتري دارند. پس دانستن مقدار برم هاليت در صورتي مفيد است كه در كنار آن اطلاعات چينه‌شناسي و كاني شناسي به دقت تفسير گردد.

پراكندگي كانيهاي پتاس از الگوي خاصي تبعيت نمي‌كند بنابراين نمي‌توان براي اكتشاف، روش خاصي به كار برد. همانطور كه ذكر شد عمليات اكتشافي پتاس جدا از اكتشاف نمك نيست زيرا حوضه تشكيل هر دو يكي است و براي تشخيص وجود پتاس يا عدم وجود آن از روش‌هاي شيميايي و فيزيكي مي‌توان استفاده كرد. جهت ارزيابي ذخيره از حفاري مغزه‌گيري با فواصل متناسب با توجه به عمق و پيچيدگي كانسار و نمونه‌برداري از افق‌هاي پتاس به منظور تجزيه شيميايي، کاني‌شناسي و تهيه مقاطع نازك مي‌توان استفاده كرد.

در روش‌هاي شيميايي اكتشاف پتاس مي‌توان از معرفهاي شيميايي و نسبت برم به كلر استفاده نمود.

ـ استفاده از معرفهاي شيميايي: از ساده‌ترين روشهاي شيميايي است كه به منظور تشخيص وجود پتاس در رسوبات نمكي در صحرا از آن استفاده مي‌شود. يكي از معرفهاي شيميايي دي‌پيكريل آمين است. ابتدا نمك را در مقدار كمي آب حل كرده و چند قطره از شورابه حاصل را در شيشه ساعت ريخته سپس قطره معرف به آن مي‌افزايند. در صورت وجود پتاس رسوب لخته‌اي قرمز رنگ تشكيل مي‌شود. البته اين معرف به مرور زمان تأثير شديدي حتي بر روي محلولهاي با مقادير كم پتاسيم مي‌گذارد و خاصيت اصلي خود را از دست مي‌دهد. نيتريت كبالت سديم از ديگر معرفها است. براي استفاده از آن مقداري نمونه نمك را با آب مقطر در يك شيشه در دار كاملاً بهم زده و مي‌گذارند ته نشين شود. سپس چند قطره از مايع شفاف بالاي محلول را بر روي شيشه ساعت ريخته، چند قطره نيترات نقره 05/0 درصد و يك كريستال كوچك نيتريت كبالت سديم به آن اضافه مي‌كنند. تشكيل رسوب يا تيرگي زرد رنگ نشانگر وجود پتاسيم است.

ـ استفاده از نسبت برم به كلر: همانطور كه ذكر شد با افزايش غلظت شورابه مقدار برم بيشتري جانشين كلرور نمك‌ها مي‌شود بنابراين مقدار برم در كانيهاي پتاس بيش از مقدار آن در كانيهاي سديم‌دار است. يعني اگر مقدار برم را در نمك طعام برابر 1 بگيريم اين مقدار در كارناليت برابر 7 و در سيلويت 10 است (1962، ( Braitsch اگر مقدار برم موجود در نمك به صدو پنجاه گرم در تن برسد، مي‌توان انتظار وجود پتاس را داشت. البته در تمامي موارد عمل به اين سادگي نيست، گاهي اوقات نمك موجود در يك ذخيره در اثر انحلال و رسوب مجدد و يا مخلوط شورابه دريايي مولد نمك با شورابه غيردريايي، تشكيل مي‌شود.

از نسبت برم به كلر مي‌توان در تعبير و تفسير وضعيت اعماق، درجه حرارت آب، درجه شوری، تغييرات جانبي و عمودي غلظت آب شور حوضه‌هايي كه آرام بوده‌اند، استفاده كرد. تركيبات مختلف برم كه به صورت محلولهاي جامد با هاليت و كلرور پتاسيم تشكيل مي‌گردند، به سادگي در آب محلول هستند. بنابراين تحت تأثير آبهاي جوي از محيط خارج مي‌گردند. اين مسئله در تعيين مقدار برم موجود در نمكهاي نمونه‌گيري شده مشكل به وجود مي‌آورد و بايد توجه شود که نمونه گيري از عمق و دور از مناطق سطحي و هوازده انجام گردد.

از روشهاي فيزيكي متفاوتي براي كشف ذخاير پتاس استفاده شده است و تا به حال بسيار موفقيت آميز بوده‌اند. يكي از ساده‌ترين آنها استفاده از دستگاههاي سنتيلومتر است که در بررسيهاي مقدماتي و سطحي به كار برده مي‌شود. اين دستگاه تشعشعات احتمالي ناشي از پرتوزايي ايزوتوپ K40 را كه در شرايطي همراه يون پتاسيم وجود دارد، نشان مي‌دهد. استفاده از اين دستگاه محدوديتهايي به همراه دارد از جمله آن که شعاع تشخيص دستگاه حدود 5 متر و عمق 1 تا 3 متري نسبت به نقطه‌اي است كه دستگاه قرار دارد و احتمالاً مشكلاتي را در تعيين دقيق مكان ذخيره به وجود مي‌آورد. چنانچه ايزوتوپ K40 كه راديواكتيو است، با ايزوتوپهاي معمولي 39 يا 41 همراه نباشد، دستگاه وجود پتاس را نشان نمي‌دهد.

از ديگر روشهاي فيزيكي استفاده از دستگاه ماوراء بنفش است. اين دستگاه نسبت به موادي كه خاصيت فسفرسانس و فلورساني دارند، حساسيت نشان مي‌دهد. بنابراين از بين كانيهاي تبخيري تنها نسبت به كارناليت حساس است، اما به دليل اينكه كارناليت بسيار محلول و در رخنمونهاي تبخيري بسيار نادر است، موارد استفاده آن بسيار محدود می شود. بسياري از ذخاير پتاس در نتيجه حفاريهاي نفت و گاز و ارزيابي لاگهاي ژئوفيزيكي مانند لاگ اشعه گاما، نوترون، صوتی، پرگاری(calper)، دانسیته و مقاومتی كشف شده‌اند. بررسي لاگ اشعه گاما واكنشهاي پتاسيم راديواكتيو را نشان مي‌دهد و براي ارزيابي پتاسيم در داخل زمين و در اعماق زياد، بسيار مؤثر است. از ديگر روشهاي فيزيكي مي‌توان به لرزه نگاري و ثقل سنجي نيز اشاره كرد.

به جز استفاده از روشهاي شيميايي و فيزيكي، با بررسي وضعيت حوضه تبخيري مي‌توان به وجود پتاس پي برد. حوضه تبخيري دريايي از نظر عمق، شكل، اندازه و مورد بررسي قرار مي‌گيرد. معمولاً املاح پتاسيم در قسمتهاي عميق و مركزي حوضه تشكيل مي‌شود. از شكل توپوگرافي منطقه مي‌توان براي اكتشاف پتاس و نمك استفاده كرد. ساختمانهاي گنبدي، چينه‌هاي نمكدار، فضاهاي خالي (در اثر انحلال نمك) و رسوبات گچ در مناطق پتاس دار ديده مي‌شوند.

 

6-1- شيوه‌هاي استخراج و آماده‌سازي

معادن پتاس مشابه با بسياري از معادن زيرزميني ديگر، با شفت‌هاي عمودي تجهيز مي‌شود. اين شفتها خود بوسيله حفاري، انفجار و يا ماشين‌هاي حفاري با قطر زياد ايجاد شده و عمق و الگوي استخراج آنها به وضعيت خاص زمين‌شناسي انباشته بستگي دارد.

معدنكاري پتاس، به روشهاي گوناگوني از جمله روش اتاق- پايه room-and-pillar)) و با استفاده از حفاري، انفجار و نيز برخي موارد ماشين‌هاي استخراج (معدنكاري) مداوم انجام مي‌گيرد. روش‌هاي معمول در استخراج همچون مته‌هايjumbo ، انفجارهاي نيترات آمونيمي، ماشينهاي تخريبي (mucking) و ماشين‌هاي ماكويي shuttle cars))، براي انواع كانسارها قابل استفاده است. ماشين‌هاي استخراج مداوم در كانسنگ نامنظم و بي‌قاعده كه حاوي مناطق فقير و يا واجد مقادير قابل ملاحظه‌اي از كانيهاي سولفاته سخت باشد، به كار نمي‌رود. در برخي مناطق، معدنكاري به روش پله‌اي (steps)، عليرغم هزينه بيشتر، به جاي روش اتاق- پايه انجام مي‌شود.

بيشترين حجم فرآورده‌هاي پتاس تجاري، به سه روش فلوتاسيون، انحلال انتخابي (شستشو) كاني‌هاي گانگ و ته‌نشست كاني‌هاي پتاس از يك شورابه‌داغ، تغليظ مي‌شود. اغلب كانه‌هاي سيلويت استخراجي در كارخانه‌هايي كه مجهز به دستگاه‌هاي خردايش، آهك‌زدايي، فلوتاسيون و شبكة خشك‌ شدن است، فرآوري مي‌شود. در بعضي شرايط كه سيلويت و لانگبينيت بصورت مخلوط در كاني موجود باشد، از يك واسطة سنگين براي جدايش فيزيكي و تغليظ آنها استفاده مي‌شود.

كاني‌هاي كارناليت و سيلويت، با مقادير زيادي مواد يا ناخالصي‌هاي نامحلول در بين دانه‌هاي كاني سيلويت را، مي‌توان از طريق انحلال انتخابي كاني‌هاي پتاسيم در شورابه‌اي از كلريت سديم، آهك‌زدايي آن و ته‌نشيني يك محصول سيلويتي خالص، تحت كنترل تركيب و درجه حرارت شورابه بدست ‌آورد.

سولفات پتاسيم، بصورت يك كاني طبيعي تشكيل نمي‌شود، بلكه مي‌توان آن را از برخي شورابه‌هاي طبيعي و يا مخلوط شورابه‌هايي كه خود از انحلال كاني‌هاي پتاسيم و پتاسيم- سولفات حاصل شده‌اند، بدست آورد. كاني‌هاي لانگبينيت و كائينيت بيشتر در اين فرآيند بكار مي‌روند. پتاسيم اضافة مورد نياز در واكنش، از طريق شورابه‌اي كه خود از انحلال سيلويت تهيه شده فراهم مي‌شود.

روش استخراج انحلالي، تنها براي كاني‌هاي كلريدپتاسيم قابل استفاده است و علاوه بر آن، فقط در شرايطي كه كانه غني از سيلوينيت و با ضخامت زياد باشد، اقتصادي است.

 

 

7-1- مصارف عمده

پتاس در صنايع مختلفي استفاده مي‌شود اما مهمترين كاربرد آن به عنوان كود شيميايي در صنايع كشاورزي است. ساير مصارف آن در صنايع غير كشاورزي مانند توليد صابون و شوينده ها، رنگهاي شيميايي و داروها، صنايع شيشه و سراميك، صنايع غذايي، تهيه گل حفاري و... هستند كه حجم بسيار كمي از توليد پتاس در اين صنايع مصرف مي‌شود. در ايران پتاس به صورت كودهاي شيميايي و به ميزان بسيار كمي در صنعت مصرف مي‌شود. در سالهاي اخير با تلاش وزارت كشاورزي ميزان مصرف كودهاي شيميايي پتاس دار افزايش يافته و به منظور توليد اين كودها درداخل كشور و صرفه جويي ارزي در واردات پتاس، واحدهايي جهت تبديل كلرور پتاسيم (100% وارداتي ) به سولفات و نيترات پتاسيم احداث شده است.

 

8-1- ذخاير جهاني *

بر اساس آمار سال 2005، منابع (resource) جهاني پتاس به حدود 250 ميليارد تن مي‌رسد. كانادا و پس از آن روسيه و بلاروس، بيشترين حجم ذخاير پتاس را در اختيار دارند.


جدول2-1-ميزان ذخيره، ذخيره پايه و توليد جهاني پتاس در سال 2005 (هزار تن)

كشور

ذخيره

ذخيره پايه

توليد

آمريكا

90000

300000

1200

بلاروس

750000

1000000

4500

برزيل

300000

600000

400

كانادا

4400000

9700000

10700

شيلي

10000

50000

370

چين

8000

450000

600

آلمان

710000

850000

3800

اسرائيل

40000(1)

580000

2100

اردن

40000(1)

580000

1200

روسيه

1800000

2200000

5000

اسپانيا

20000

35000

500

اوكراين

25000

30000

60

انگليس

22000

30000

600

ساير كشورها

50000

140000

-

جمع جهاني (گردشده)

8300000

17000000

31000


(1)مجموع ذخاير و ذخاير  پايه درياي بحرالميت به طور تقريبي بين اسراييل و اردن تقسيم شده است.

 

 

پراكندگي ذخاير پتاس و فرآورده‌هاي حاصل از آن با موقعيت جغرافيايي و سن زمين‌شناختي سنگ ميزبان ارتباط دارد. به عنوان نمونه، تبخيري‌هاي پالئوزوئيك، ذخاير فراواني به شمار مي‌روند در حاليكه تبخيريهاي مربوط به مزوزوئيك و جوانتر كه به طور گسترده‌ پراكنده شده‌اند، فقط حدود 2 درصد از ذخاير اقتصادي پتاس را تأمين مي‌كنند.

 

9-1- توليد جهانی*

توليد معدني پتاس جهان در سال 2005، در حدود 31 ميليون تن بود. بخش بزرگي از اين حجم، تنها در 15 كشور جهان توليد مي‌شود كه اغلب اين كشورها از بزرگترين صادر كنندگان پتاس نيز هستند. كانادا با توليد 7/10 ميليون تن، به عنوان بزرگترين توليدكننده پتاس در جهان شناخته شد. نكته‌ قابل ذكر در ارتباط با توليد پتاس، توزيع ناهماهنگ كشورهاي توليدكننده در سطح جهان است. به عنوان مثال، در اقيانوسيه و آفريقا، هيچ سهم توليدي از پتاس گزارش نشده است؛ بنظر مي‌رسد كه اين مناطق، همراه با آسيا و خاورميانه، به واردات اين ماده و نيز فرآورده‌هاي كودي آن نياز داشته باشند.

كشور

توليد

آمريكا

1200

بلاروس

4500

برزيل

400

كانادا

10700

شيلي

370

چين

600

آلمان

3800

اسرائيل

2100

اردن

1200

روسيه

5000

اسپانيا

500

اوكراين

60

انگليس

600

ساير كشورها

-

جمع جهاني (گردشده)

31000

جدول3-1-ميزان توليد معدني پتاس در سال 2005)برحسب هزارتن)


 

10-1- صادرات جهانی*

سهم بيشتر صادرات جهاني پتاس متعلق به آمريكاي شمالي، جمهوري‌هاي شوروي سابق و يا اروپاي غربي است. بزرگترين صادر كنندگان پتاس كانادا، كشورهاي مشترك المنافع (CIS) و آلمان هستند. صادر كنندگان عمده اكثراً كلرور پتاسيم را به ديگر كشورها صادر مي‌كنند. سولفات پتاسيم به دليل مصرف كمتر در رده دوم قرار دارد. آمريكا عمده‌ترين صادر كننده سولفات پتاسيم در سراسر جهان است. كشورهاي آسيائي مانند اسرائيل و اردن نيز از صادر كنندگان عمده نمكهاي پتاسيم و كلرور پتاسيم هستند و صادرات آنها نياز برخي كشورهاي آسيايي مانند چين را مرتفع مي‌سازند. به دليل عدم توليد پتاس در ايران صادرات اين محصول منتفي است.

 

11-1- قيمت جهانی*

با توجه به اينكه پتاس در فصول معيني خريداري مي‌شود، بنابراين قيمت آن در فصول مختلف متغير است. قيمتهاي صادراتي كانادا از همه جا ارزانتر و قيمتهاي بازار اروپا گرانتر از ساير بازارهاست. معمولاً قيمت كلرور پتاسيم دانه‌اي نسبت به انواع ديگر كلرور پتاسيم گرانتر است و اين به دليل استفاده گسترده از آن به عنوان كود شيميايي است. عوامل بسياري در ميزان قيمت پتاس دخالت دارند از جمله حمل و نقل، ميزان خريد، نوع محصول و . كلرور پتاسيم مورد مصرف در صنايع مختلف خصوصاً صنايع داروسازي با درجه خلوص بسيار بالا استفاده مي‌شود و بنابراين قيمت بسيار بالاتري نسبت به نوع مصرفي در كود شيميايي دارد.

به طور كلي قيمت صادرات جهانی پتاس با متوسط نرخ رشد 76/8% افزایش از از 8/107 دلار برتن در سال 1997 به 59/145 دلار برتن در سال 2001 رسيد. قیمت پتاس در ایران کاملاً به قیمت جهانی وابسته است.

 

12-1- واردات جهانی*[1]

اغلب كشورهاي جهان عمدتاً نياز خود را از طريق واردات مرتفع مي‌سازند. كشورهايي كه داراي صنعت كشاورزي گسترده دارند مانند چين و آمريكا، علاوه بر مصرف توليد داخلي، از واردكنندگان عمده پتاس هستند. عمده ترين كشورهاي وارد كننده شامل آمريكا، چين و برزيل هستند كه روند ميزان واردات در اين كشورها رو به افزايش است. آمريكا بزرگترين وارد كننده و نيز مصرف كنندگان پتاس (در حدود 25 درصد مصرف جهاني) در جهان است. ميزان واردات پتاس به آمريكا بيش از ميزان كل واردات پتاس به چين و برزيل است. افزايش توليد محصولات كشاورزي و توسعه صنعت كشاورزي آمريكا، چين، برزيل و نياز رو به رشد مصرف پتاس و در نتيجه افزايش واردات را ايجاب مي كند. چين بزرگترين توليد كننده و مصرف كننده كودهاي شيميايي در آسيا است. چين توانسته است در توليد كودهاي ازته وكودهاي فسفاته (حدود 75 درصد نياز داخلي) به خودكفايي برسد اما پتاس توليدي در داخل كشور تنها حدود 5 درصد از نياز داخلي را فراهم مي‌كند و مجبور به واردات پتاس خصوصا از كشورهاي كانادا، اسرائيل و اردن است. در اروپا نيز بزرگترين وارد كنندگان بلژيك و فرانسه هستند.

 

 

 

فصل دوم

گنبد های نمکی


 

 

1-2- مقدمه

گنبد های نمکی یکی از ساختار های مهم در مطالعات زمین شناسی می باشند. گنبد های نمکي در اثر پدیده ای به نام دیاپیریسم شکل می گیرند که  نحوه و مکانیسم تشکیل و حرکت آن مورد بحث های زیادی بوده است. حضور گنبد های نمکی در هر منطقه موجب ایجاد مورفولوژی خاص در آن منطقه شده و برویژگی های تکتونیکی منطقه اثرات بسزایی خواهد گذاشت.

دیاپیرهای نمکی یکی از مسائل مورد توجه در اکتشاف نفت می باشند. تاثیرات گنبد های نمکی در به دام انداختن هیدروکربن ها  و اثرات تخریبی و یا مفید  آنها بر سنگ مخزن و سنگ پوش و همچنین تاثیر نمک بر خود هیدروکربن از مسائل مهم و مطرح در زمین شناسی نفت است.

هم چنین کانی سازی هایی که در اطراف گنبد ها صورت می گیرد مانند کانیهای فلزی و کانی های مهم و اقتصادی موجود در  خود گنبد ها ( کانیهایی مانند هالیت، پتاس و ...) آنها را مورد توجه زمین شناسان قرار داده است.

 

2-2- دياپيريسم

واژه دیاپیریسم در زبان يوناني به معني سوراخ كردن است و به به پدیده ساختاري اطلاق مي گردد كه طی آن مغزه ای از مواد شکل پذیر(ductile) رو به بالا در ترادفهای سنگی تزریق شده و ممکن است مدفون باقی مانده و یا در سطح زمین ظاهر گردد. به عبارتي ديگر دياپير عبارت از چين گسيخته مي باشد و نه يك هسته شکل پذیر و نه يك سوزن يا توده نفوذي.

دياپيريسم مي تواند به صورت يك پديده ماگمايي و يا حاصل از بالا آمدگي گنبدهاي نمكي باشد. در مورد دياپيريسم ماگمايي استدلال بر اين است كه ماگما يا به صورت مذاب بوده و يا در طي مسير به سمت بالا به صورت مذاب در مي آيد. در مورد دياپيرهاي هاليت، رس يا ماسه اين استدلال نمي تواند درست باشد. اين دياپيرها در نقاطي ايجاد مي شوند كه فشار در آنها حاكم است. دياپيرهاي رسي يا گلي بيشتر در محيط هاي دلتايي يافت مي شوند. يك پوشش از شيل دياپيري اغلب در پهلوها و يا گاهي روي ستيغ يك دياپير نمكي ديده مي شود.

1-2-2- ویژگی های دیاپیر

-        شكل خارجي دياپيرها به شدت متغیر است. هيچ دو دياپير هرگز مثل هم نيستند؛ دياپيرهاي نمكي از ديوارهاي نمكي طويل تا پيكره هاي داراي كشيدگي محدودتر و بيضوي شكل تا ساختمان هاي نيمه دايره تغيير مي كنند.

-        شكل ستيغ دياپيرها بسيار تغيير پذير است. در بعضي نواحي، گسيختگي یکی از
مشخصه های منطقه ستیغ
است كه علت آن توسعه سوزن ها و يا فروريزش پس از شكستگي روباره نمک و چرخش آب است. جايي كه منطقه ستيغ دست نخورده است، ممكن است دياپير داراي سطح فوقاني به شكل مسطح يا به شكل گنبد باشد كه اغلب شامل توسعه يك پوش سنگ است. در بعضي موارد، يك ديواره معلق در حال توسعه است كه علت آن كشش جانبي شبيه قارچ در قسمت فوقاني نمك است.

-        بسياري از دياپيرهاي نمكي قله هايي دارند كه حاوي يك ساختمان مسطح و لايه اي است كه گاهي چند صد متر ضخامت دارد و به عنوان پوش سنگ شناخته مي شود. اين لايه بندي داراي مقادير متفاوتي از مواد مختلف مانند انيدريت، ژيپس، كلسيت، گوگرد است. وجود پوش سنگ مربوط به تجمع باقيمانده هاي غير قابل حل ستيغ سنگ نمك در حال صعود می باشد كه بيشتر از ساير قسمت ها در معرض انحلال توسط آب سازندي است. اين مواد غير قابل حل به شدت متراكم خواهند بود و در طي صعود نمك كاملاً سخت
مي
شوند. روباره ي يك دياپير اغلب به شدت گسيخته و شكسته مي شود و انحلال و فرو ريزش در آن روي مي دهد.

- مساحتي كه گنبدهاي نمكي در سطح زمين اشغال مي كنند، معادل قطر ساقه اصلي خود گنبد نيست زيرا با جريان يافتن نمك در اطراف ساقه گنبد (كه در اصطلاح نمك سار گفته مي شود)، گسترش سطحي خيلي بيشتر از قطر ساقه نمك است.

2-2-2- حرکت نمک

حركت نمك يا توسعه يك دياپير فرايندي سه مرحله اي است كه شامل:

1-        قبل از سوراخ كردن Pre-Pier cement

2-         مرحله سوراخ كردن Pier cement

3-        بعد از سوراخ كردن Post-Pier cement    

 

تصویر1-2- نمایش نموداری تمام مراحل تکامل یک دیاپیر که از 1 - شروع شدن برآمدگی تا 2- مرحله قبل از سوراخ کردن تا 3- مراحل سوراخ کردن و پس از سوراخ کردن

PS= گودال پیرامونی

PRS= سینکلاین حاشیه ای اولیه

SRS= سینکلاین حاشیه ای ثانویه

TRS= سینکلاین حاشیه ای ثالث یا مرتبه سوم


 

- مرحله قبل از سوراخ كردن: يك برآمدگي ضخيم ،در لايه نمك توسعه مي يابد كه همراه با آن يك گودال پيراموني در قسمت فوقاني نمك در برگيرنده برآمدگي، به وجود مي آيد و در سطح رسوبگذاري فوقاني كه با امکان ضخامت چندين هزار فوت، فرونشيني به نام سنكلاين حاشيه اي اوليه به وجود مي آيد و رسوبات در اين سنكلاين نهشته مي شوند. رسوب گذاري در سنكلاين از شكل گودال پيراموني تأثیر می گیرد و به تبع آن متاثر از شكل برآمدگي نمك است. ضخامت رسوبات در سنكلاين حاشيه اي به سمت برآمدگي نمك كاهش مي يابد.

- مرحله سوراخ كردن: اگر نمك روباره را سوراخ كند، صعود آن سريعتر خواهد بود و در نتيجه روباره سريعتر فرونشست خواهد نمود. ميزان فرونشستگي به سمت دياپير بيشتر است، در نتيجه ضخامت رسوبات به سمت دياپير بيشتر مي گردد. در اين حالت رسوبات در سنكلاين حاشيه اي ثانويه كه مشخصه مرحله سوراخ كردن است، نهشته مي شوند. در اين مرحله نمكي كه به بالا صعود مي كند، ممكن است فقط از بخش هاي عميق تر منشأ بگيرد و نه از كل نمك.

 معمولاً ستيغ روباره در معرض فرسايش قرار مي گيرد. اين امر منجر به نهشته شدن مجدد فرآورده هاي فرسايشي در سنكلاين حاشيه اي اوليه مي گردد و در اثر كاهش تدريجي بار روباره و افزايش بار در سنكلاين حاشيه اي موجب شتاب بخشيدن به صعود نمك خواهد شد.مرحله قبل از سوراخ كردن با مرحله سوراخ كردن ممكن است با تغيير رخساره آب شيرين تا رخساره آب عميق مشخص گردد.

- مرحله بعد از سوراخ كردن: بعد از اتمام مرحله سوراخ كردن در بعضي موارد در اثر رسوبگذاري رسوبات جوان، بالا آمدگي نسبتاً كوچكي از نمك به وجود مي آيد و در اثر فرونشست رسوبات، سنكلاين حاشيه اي سوم بوجود مي آيد. اين سنكلاين اغلب به علت تشكيل گسل و گرابن و انحلال از بين مي رود.

در صورتي كه تمام رسوبات سنكلاين حاشيه اي اوليه در حال فرسايش از بين نروند، فرونشيني شديد همراه با مرحله سوراخ شدن موجب ايجاد يك شكل نيمه كماني خواهد شد كه به سمت دياپير نازك مي گردد. به واسطه همين ويژگي اين رسوبات از رسوبات با ضخامت يكسان قبل از حركت و رسوبات ضخيم سنكلاين حاشيه اي ثانويه متمايز مي شوند. زماني كه دو يا چند دياپير نمكي به طور همزمان نمو مي يابند ساختمان نيمه كماني ممكن است بين آنها كامل شود كه به خاطر شكل آن در مقطع عرضي، ساختمان لاك پشتي ناميده مي شود.

حركت نمك به سمت بالا با دو فرآيند زير توضيح داده مي شود:

- هالوتكتونيك (halotectonism): زماني كه استرس فشارشي بر روي يك ستون استراتيگرافي حاوي نمك وارد مي شود.

- هالوكينز (halo kinesis): مربوط به زماني است كه يك روباره چگال تر روي يك لايه نمك شناور قرار مي گيرد. در واقع این پدیده يك موقعيت ايزوستاتيك ناپايدار ثقلي است.

به نظر مي رسد هالوتكتونيسم اغلب در مراحل اوليه حركت نمك مهم باشد و هالوكينزيس در كنترل مراحل حدواسط و بعدي مهم باشد. اگر ساختمان هاي نمكي، طويل شده و به موازات روندهاي تكتونيكي اصلي باشند، هالوتكتونيك در شروع حركت نمك  نقش مهمي داشته است.

زمين شناسان زيادي، نيروهاي تكتونيكي و خاصيت سبكي و رفتار روانی- شکل پذیری سنگ نمك را موجب صعود نمك و تشكيل گنبد دانسته اند.

 

2-2-3- عقاید و نظریات متفاوت درباره مکانیسم تشکیل گنبدهای نمکی

خاصيت پلاستيك در نمك را مي توان با وجود چين هاي ظريف در آن به اثبات رسانيد.

- O'Brien عقيده دارد كه صعود نمك در جنوب ایران از طريق نقاط ضعفي كه در اثر صعود دايك ها و نفوذي هاي بازيك به وجود آمده صورت مي گيرد كه علت آن نيروهاي ليتواستاتيكي است. او علت صعود دياپيرهاي زاگرس را بيشتر مربوط به وزن زياد رسوبات روي نمك مي داند تا كوهزايي. همچنین عقيده بر این است كه ميزان سديم سنگ هاي آذرين سازند هرمز بالا است و ماده مذاب در درجه حرارت كم، مقادير قابل توجهي از سنگ را هضم کرده و دايك ها و توده هاي نفوذي بازيك راهي را براي گريز و كوچ نمك به سطح زمين فراهم آورده است. مطالعات با مدلهای دو بعدی نشان دادند که اختلاف میان دانسیته نمک و سنگ های شکننده عامل رشد دیاپیر نمکی است. بنابراین خاصیت شناوری (بویانسی) بهترین مکانیسم در گنبد نمکی برای نفوذ و شکستن و سوراخ نمودن بار فوقانی در سنگ های شکننده است. چند عامل دیگر می تواند موجب افزایش رشد دیاپیر گردد : کشش در بار فوقانی ، فرسایش بار فوقانی، فرونشست محلی قاعده در طول گسلها اما از میان آنها فرسایش عامل اصلی است..

-  O'Brien (1957): در بررسی گنبدهاي نمكي ابوموسي و تنب، علت حركت نمك را مربوط به وجود يك تاقديس با شيب ملايم روي لايه نمك دار مي داند كه نمك همانند هيدروكربورها، در امتداد لايه به طرف مناطق كم فشار حركت مي كند و با تغذيه از لايه هاي نمك، به سطح زمين مي آيد. اين عمل ممكن است آن قدر ادامه يابد كه منبع تغذيه از بين برود و لايه هایي به وجود آيد كه به آن ناوديس حاشيه اي مي گويند. اين پديده همان هالوكينز است كه در بررسي نقشه هاي زلزله شناسي به ثبت رسيده است.

- Gussow عقيده دارد كه حرارت، فاكتور بسيار مهمي براي شروع رخنه نمك در طبقات فوقاني است زيرا نمك در درجه حرارت بالاتر ازcº205 به سادگي پلاستيك مي شود و در درجات حرارت بالاتر بدون گسيختگي جريان مي يابد و فشار وزن رسوبات فوقانی عامل حركت همه نفوذي هاست و در اين حالت بويانسي فقط فاكتور تقويت كننده است و فقط زماني به صورت يك نيروي موثر مطرح مي شود كه ارتفاع نمك از سطح قاعده افزايش قابل ملاحظه اي پیدا کند. در هنگام رسوبگذاري بويانسي صفر است و تنها عامل حركت نمک، حرارت است.

- به عقيده  Reyer & Monahez (1972)در اثر بالا آمدن توده بزرگي از نمك، چاله هاي حاشيه اي يا ناوديس هاي حاشيه اي پر شده اند كه اين عمل تاميوسن ادامه داشته است. در اين حالت بار سنگيني بر روي نمك هاي فوقاني ميوسن اعمال شده که موجب جدا شدن این نمك ها از قاعده و سوراخ كردن لايه هاي فوقاني آنها و به دنبال آن ناوديس حاشيه اي جديدي به وجود آمده كه به نوبه خود موجب ايجاد برآمدگي در خارج آن شده است كه قادر به سوراخ كردن بخش فوقاني نبوده است.

- بعضي ديگر حركت توده نمك را به فرونشستن لايه هاي فوقاني روي آن مربوط
مي دانند. با اين عمل لغزندگي واحدهاي ساختماني نمك بيشتر مي شود و در نتيجه جريان افقي همانند مايعات غليظ بوجود مي آيد كه به طرف مناطق كم فشار حركت مي كند. با توجه به آنكه ضخامت لايه هاي روي نمك بايد به اندازه اي باشد تا نيروي محركه اي در نمك به وجود آورد، بنابراين سرعت حركت نمك در همه جا يكسان نيست با حركت نمك به سمت بالا نيروي محركه فوق كاهش مي يابد و با افزايش بار در اثر رسوبگذاري دوباره نمك به سمت بالا حركت خواهد كرد بنابراين حركت نمك به سمت بالا بسيار كند و غير يكنواخت است و مقدار آنها در سال 1/0 تا يك ميلي متر است.

- در اعماق 5000 متري كه درجه حرارت در حدود 150 درجه بيشتر از سطح زمين است. نمك مانند مايعی غليظ به حركت درمي آيد و حتي ممكن است به صورت خميري گرم، از گنبد خارج شده و مانند جريان گدازه در دامنه ها شروع به حركت كند. ضمن سرد شدن، سرعت و حركت آن كندتر مي شود و در اين حالت تنها در اثر وزن خود به حالت جامد و به صورت لغزشی به كندی حركت مي کند و در نتيجه در سطح خارجي آن، سطوح برشی (shear) افقي تشكيل مي شود. با ادامه آن، در امتداد آنها، خرد شدگي و پودر شدگي در نمك حاصل مي شود.

 

3-2-كاني سازي گنبدهای نمکی

محيط گنبد نمكي محل كنش و واکنش سنگ و سيال در حوضه هاي رسوبي دربرگيرنده آنهاست. كانيهاي سولفوري فلزي، باريت و كلسيت در سنگ هاي كلاهك گنبد نمكي وجود دارند. اغلب فرايندهاي كاني ساز در سنگ هاي كلاهك گنبدهاي نمك، حاصل آبهاي گرم سازندهاي نمكي از اعماق است كه با آب هاي سطحي سرد مي آميزند. نقل و انتقال مواد به وسيله اين سيالهاي در حال حركت ودياژنزي، عامل مهمي در جابجا كردن و انباشت هيدروكربورها، كوچ و پيدايش سيالهاي كانه دار، گسترش تخلخل ثانويه، مسدود كردن تخلخلها و انحلال گنبدهاي نمكي است.

محيط گنبد نمكي جايگاهي ايده ال براي مطالعه روابط ژنتيكي ميان انباشته شدن نفت و سولفور است. كاني هاي موجود در پوش سنگ حاصل عملكرد متقابل نمك و سيالهايي از منابع مختلف مي باشند. سيالها مي توانند حاصل مهاجرت شورابه هاي مناطق عميق در حاشيه هاي دياپير و آبهاي سطحي و آبهاي درياهاي كم عمق مي باشند، هر چند تركيب سيال كاملاً شناخته شده نيست. كاني هاي پوش سنگ مي تواند متأثر از تركيب سيال باشد. در نتيجه، تركيب گنبد نمكي بیانگر منشا، مهاجرت و عملكرد سيال در حوضه رسوبي نمكي است. به اين منظور از ايزوتوپ هاي راديوژنيك و پايدار مي توان استفاده کرد. به طور مثال در حوضه هايي كه نمك ها انحلال مي يابند، محيط قليايي شده در نتيجه مواد ارگانيك در حوضه انباشته مي شوند.

با داشتن قابليت حرارتي بالا، گنبدهاي نمكي به صورت هادي حرارت، عمل کرده و موجب تسريع واكنش هاي شيميايي، انحلال، ته نشست، بلوغ مواد هيدروكربوري و جريان سيالها
مي شود. در اثر عملكرد متقابل گنبدهاي نمكي، سيالهاي حوضه اي و هيدروكربورهاست كه ذخاير اقتصادي سولفیدی و سولفيدهاي فلزي در سنگ پوش تشكيل مي شوند.

ذخاير سرب و روي در گنبدهاي نمكي نشان دهنده روابط ميان كاني سازي سولفيدي و دياپيريسم است. ژئوشيمي و طبيعت سيال كانه دار براي تشكيل ذخاير سرب و روي هنوز مجهول باقي مانده است. منشا سولفور فلزات و تمركز آنها در سيالهاي كانه ساز، مكانيسم جابجايي و ته نشست كاني هاي فلزي و واكنش هاي شيميايي نيز مشخص نيستند. اما ظاهراً منشا سيال كانی دار محيط رسوبي است. بنابراين تحولات حوضه و از دست دادن آب موجب ايجاد سيال كانی دار مي شود. خود توده نمك نيز مي تواند يونهاي فلزي را براي توليد ذخاير سولفیدي فراهم آورد. ميان سيال كانی دار تشكيل دهنده كانیهاي سرب- روي و آب شور حوضه هاي نفتي شباهتهای بسيار قابل توجهی وجود دارد که نشان دهنده این است كه ذخاير هيدروترمالي سرب- روی احتمالاً با تشكيل نفت و یا همزمان با آن ارتباط دارد.

طبق نظر غضبان (1369) ولكانيك هاي همراه با گنبدهای نمکی سري هرمز در ايران را
مي توان به پديده ريفت و حوضه هاي تكتونيكي قديمي منسوب دانست.

شباهت بسياري ميان تجمع كانیهاي فلزي و تجمع هيدروكربورها در دياپيرها وجود دارد. كانسار يك ميليون تني روي بوگرين در مغرب مثال مناسبي از كاني سازي در يك دياپير است. اين كانسار سه تمركز اقتصادي را به شرح زير نشان مي دهد:

1-    توده هاي فلزي عدسي شكل در ژوراسيك، كرتاسه

2-    كانسار عيار بالا (25% روي+ سرب) كه رسوبات كرتاسه را به طور عرضي قطع مي كند.

3-     كاني سازي لايه اي در آهك های غني از مواد آلي 1369 (Jean- Jacyques Orgeval)

از جمله منابع اقتصادی مهم درگنبد های نمکی ، نمک است این ماده در صنایع شیمیایی، دارویی، نساجی و غذایی و زینتی کاربرد دارد در جنوب ایران در سازند هرمز، خاک سرخ با نمک قرابت ژنتیکی دارد و قابل استحصال است. حاشیه گنبدهای نمکی که اغلب رسوبات واریزه ای گنبد را در خود جای می دهد، محل مناسبی جهت نهشته شدن این ذخایر است. ذخایر خاک سرخ در حاشیه گنبد های نمکی به دلیل تخریب و حمل آنهاست. علاوه بر خاک سرخ، اکسیدهای آهن که به صورت بلورهای بسیار ریزهماتیت و اولیژیست است و در گنبد نمکی لارک ذخایر اقتصادی دارند، به دلیل وزن مخصوص بالا جهت حفاری استفاده می شود.

از طرفی زون های برشی ایجاد شده در حاشیه گنبدهای نمکی مجراهایی را برای صعود سیالات فراهم می کند. جهت کانی سازی فلزاتی مانند مس و نقره مهاجرت سیال امکان دارد از

 

طریق خود دیاپیر صورت گیرد مانند دیاپیرهای دریای شمال انگلستان. همچنین انحلال نمک در سیال هایی که به این طریق جابجا می شوند، موجب تغییر شوری آن می گردند.

پوش سنگ در گنبد های نمکی تگزاس از عمق به سطح شامل انیدریت، ژیپس و زونهای کلسیتی است. زون انیدریت مقادیر فراوانی سلستیت دارد که حاصل محلولهای استرانسیم دار است. زون کلسیتی حاصل آلتراسیون باکتریایی سولفات در اثر تخریب هیدروکربورهاست. این زون کانیهای سولفیدی فراوان و نفت دارد و ضخامت آن تقریبا 40 فوت است که با سولفید های آهن توده ای مشخص می گردد. این سولفیدها در اثر تاثیر متقابل شورابه های فلزدار داغ و عمیق با سولفور تولید شده از آب های زیر زمینی توسط باکتری هاست.

 

4-2- گنبدهاي نمكي ايران

گنبد های نمکی ایران در دو منطقه واقع شده اند:

    در جنوب ایران و در شمال کویر بزرگ (مرکزی)

1-4-2-گنبدهاي نمكي جنوب ایران؛ زاگرس

Koyi (1990) سه نوع دیاپیر در زاگرس معرفی می کند:

1- دیاپیر های پیش از کوتاه شدگی: این دیاپیر ها کوچک هستند.

2- دیاپیر های همزمان با کوتاه شدگی جانبی کمربند زاگرس: منحصر به تاقدیس ها می باشند و می توانند در راستای عمود بر محور چین خوردگی دراز و کشیده شوند.

3- دیاپیرهای بعد از کوتاه شدگی.

 

تصویر2-2- بلوک دیاگرامی از کمربند چین- تراست زاگرس و خلیج فارس که نشان دهنده گنبد نمکی هرمز و شکل ساختارهای درون آن است.

 

گنبدهاي نمكي كه در سنگ هاي پوش با ضخامت تا 10000 متر نفوذ كرده اند در امتداد رواندگي زاگرس و خطوط راندگي موازي آن و در طول گسله هاي راستانند پي سنگ ناحيه اي پخش شده اند. حركت در طول گسلهاي پي سنگ سنگ هاي مجاور سنگ پوشش را خرد كرده و بالا آمدن نمك هرمز، آنها را بالا آورده است

گنبد هاي نمكي جنوب ایران در سه راستاي شمال- جنوب، شمال شرق- جنوب غرب در ناحيه هرمزگان و بوشهر (101 گنبد و دياپير) و شمال غرب- جنوب شرق در فارس (14 دياپير) قرار گرفته اند. با توجه به شكستگي هاي پي سنگ پركامبرين در سه روند 1- شمال- جنوب (گسلهاي كازرون، رازك، بسنانده ميناب) 2- شمال شرق- جنوب غرب (گسلهاي چارك و گچين)، 3- شمال غرب- جنوب شرق (گسل سراسري زاگرس) Kent عقیده دارد که عامل اصلي صعود دیاپیر، استرسهاي وارده در جهات فوق است. وی سعي کرده كه گنبدهاي نمكي را در اين راستا تطبيق نمايد. اما مشخص است كه تعداد بسياري از گنبدهاي نمكي براين سه راستا منطبق نيستند. بنابراين ضمن قبول تأثير مشخص استرس بر روي صعود گنبد نمكي لارك و ديگر گنبدهاي جنوب، آن را عامل منحصر به فرد نمي توان دانست.

 

 

تصویر3-2- پراکندگی ساختارهای گنبد نمکی هرمز در حوضه زاگرس که ارتباط آنها را با گسلهایی با روند N_S نشان می دهد.

 

 Furst (1976)، علت صعود دياپيرهاي بين بندرعباس- بندر لنگه را تغيير جهت حداكثر90 درجه اي تاقديس (در اثر شكستگي يا گسلش) مي داند يعني چرخش يا شكسته شدن تاقديس ها و ناوديس ها موجب بالا آمدن دياپيرها شده است.

اسپهبد (1369) فشارهاي جانبي را عامل اصلي صعود گبندهاي نمكي در اوايل كرتاسه
مي داند. وی عقیده دارد در هنگام دياپيريسم، گنبدهاي نمكي دچار چرخش تكتونيكي شده اند. يكي درراستاي گسل عمان- ناي بند و ديگري در راستاي روراندگي زاگرس (شمال غرب-جنوب شرق) است.

علا (1974) علت وجود قطعات سالم پالئوزوئيك زيرين در دياپيرهاي ايران را مربوط به جريان بدون توربولانس مي داند. اما Kent & Hedbery (1978) اظهار مي دارند كه اكثر اين دياپيرها چنان درهم ريخته اند كه جريان آرام و خطي نسبتاً كمی را مي توان مشاهده كرد.

سازند يا سري هرمز از يك سري نهشته هاي تبخيري با ضخامت تقريبي 1000 متر تشكيل شده كه جايگاه چينه شناسي آن بين پي سنگ و پوشش رسوبي زاگرس است. در سراسر زون زاگرس نهشته هاي فوق به صورت برجا، بيرون زدگي ندارند بلكه با صعود به بالا به صورت گنبدهاي نمكي بيشمار (بيش از 200 گنبد) از پوشش رسوبي كه به طور ميانگين 8 تا 10 كيلومتر ضخامت دارد، سر برآورده اند.

سنگهاي سازند هرمز شامل بلوك هايي از سنگ هاي رسوبي با سنگ هاي آذرين بيروني دروني و دگرگوني در توده هاي نمكي و گچي است كه به شدت دگر شكل شده اند. وجود ساخت بالشي در سنگ هاي آذر آواري موجود در گنبدهاي نمكي و همراهي گدازه هاي جرياني و آگلومراي آتشفشاني در بين توالي رسوبي آنها، وجود فعاليت هاي آتشفشاني را به هنگام رسوبگذاري نهشته هاي تبخيري تقويت مي نمايد. با توجه به تريلوبيت هاي كامبرين مياني در بلوك هاي آهكي يكي از گنبدها، سن سنگ هاي هرمز كامبرين مياني است (صمديان 1369).

گنبد نمكي جزيره لارك سني معادل با كامبرين زيرين تا اردويسين داشته و مكانيسم پيدايش آن در زمان حال دياپيري است و به نظر مي رسد كه بعد از ترشياري فعاليت هاي آن زياد شده باشد زیرا لايه هاي رسوبي مربوط به سازندهاي گروه فارس را شكافته و آنها را برگردانده و در سطح ظاهر شده است. در مورد صعود اين گنبد و ديگر گنبدهاي نمكي جنوب به نظر مي آيد كه اين دياپيرها اصولاً هيچگاه در اعماق مدفون نبوده اند و عامل صعود گنبد كه در نتيجه تحريك نمك، در اثر وزن حاصله بر رسوبات فوقاني و حداقل تا قبل از ترشیاری هرگز چنين باري وجود نداشته است؛ به جز پاره اي از آنها كه در پرمين و ترياس مدفون بوده و ديگر بالا نيامده اند. بنابراين نمك از ابتداي تشكيل به صورت گنبد بوده به عبارت ديگر به صورت يك دياپير فعال عمل کرده و حركاتي به صورت مستمر و تحت شرايط مناسب داشته است. حفاري هاي انجام شده در مجاورت بعضي از گنبدها، واريزه هاي كناره يك گنبد نمكي را تا هفت افق متفاوت نشان داده است. اين مسأله نشان مي دهد كه گنبد بارها بالا آمده، فرسوده شده و مدفون گرديده است. گواه ديگر بر عدم مدفون بودن رخنمون سازند هرمز در جزيره لارك اين است كه اگر نمك در اعماق، تحت تأثير بار فوقاني خود بالا آمده بود مي بايست تمام رسوبات فوقانی خود را بريده و بالا بيايد نه اينكه آنها را بر روي خود بالا آورد. اين مسأله مشخصاً تا قبل از ترشير صادق است و بعد از ترشير به نظر مي رسد كه رسوبات روي گنبد ها را پوشانده اند كه بيشتر متعلق به گروه فارس مي باشند. در مشاهدات صحرايي مشخص مي شود كه دياپير لارك و ديگر دياپيرها مشخصاً واحدهاي ترشیاری را سوراخ نموده و در بسياري موارد لايه هاي اين واحدها را نيز شيب داده اند تا جاييكه در بعضي از گنبدها آنها را به صورت قائم در آورده و گاه برگردانده است. مهمترين عامل فعاليت و صعود اوليه نمك و نهايتاً صعود دياپير لارك و ديگر دياپيرهاي جنوب، حرارت است كه براي اولين بار در اردويسين مجموعه هرمز را تحت تأثير قرار داد. اين حرارت ناشي از فعاليت ماگمايي يا ديگر عوامل حرارتي است. وجود فازهاي مختلف ماگمايي ديگر عوامل حرارتي مانند گراديان حرارتي زمين از زمان تشكيل مجموعه هرمز و چشمه هاي آب گرم در كنار اغلب گنبدهاي نمكي دليلي بر فعاليت هاي گرمايي در منطقه است. گرمايي كه به راحتي مي تواند نمك را پلاستيك نموده و به حركت وا دارد. البته نبايد نقش استرسهاي تأثير گذارنده، فشار بار فوقاني و .... را ناديده گرفت.

2-4-2- گنبد های نمکی کویر بزرگ

بيش از 50 گنبد نمكي در بخش شمالي كوير بزرگ نمايانند و سه واحد چينه شناسي ترشير در منطقه موجود است.

1- يك نمك قديمي دريایي گچ دار نسبتاً خالص كه ضخامت آن يك تا دو كيلومتر است و در ائوسن- اليگوسن بر جاي گذاشته شده است.

2- نمك جوانتر رنگارنگ با ضخامت 5/1 كيلومتر كه شامل تناوبي از نمك، مارن و گل سنگ است كه در شرايط دريايي اليگو- ميوسن در محيط پلايا نهشته شده است.

3- جوان ترين واحد شامل حداقل 3 كيلو مترشيل سرخ نمك دار و ميان لايه هايي از گچ و ماسه سنگ هاي ميوسن است كه بخشهای 2 و 3 سازند قرمز بالايي را تشكيل مي دهد.

دوازده (12) دياپير در كنار هم به شكل يك پوشش Canopy نمكي در كنار يكديگر قرار گرفته اند. در كنار اين پوشش نمكي و يك خوشه مجاور آن سي گنبد در امتداد گسله هاي موضعي جاي گرفته اند.

بعضي از دياپيرها ساخت ساده اي دارند كه شامل يك هسته از نمك قديمي و پوششي از نمك جوانتر روي آن است. بعضي ديگر که قارچ شکل اند، هسته اي از نمك قديمي دارند. ساقه هاي دياپيري زيرين به طور نامنظمي به هم پيوسته و پايه هايي را به وجود مي آورد كه در زير به صورت رشته هاي چند پهلو درآمده و گنبدهاي نمك مجاور را به هم مي پيوندند.

بررسي هاي تكتونيكي و ميكروتكتونيكي گنبدهاي نمكي جنوب سمنان (كوير نمك) با استفاده از عكس هاي هوايي تلاقي دو روند چين خوردگي شرق- شمال شرقي و غرب- شمال غربي (روندهاي لارامين) در البرز مركزي و شمال ايران مركزي را نمايان ساخته اند كه تلاقي اين دو روند در تشكيل گنبدهاي نمكي موثر بوده است.

گنبدهاي نمكی كوير نمك که بين º 53 تا '15 º 54 طول شرقي و '5 º 34 تا '10 º 35 عرض شمالي قرار گرفته اند، هسته تبخيري دارند و در بعضي از آنها گچ به صورت هاله اي در اطراف نمك قرار گرفته است.

تمركز اين گنبدها احتمالاً مربوط به تراكم زياد نمك در قاعده سازند قرمز بالايي (ميوسن) است. تمام گنبد ها در حدود 100 متر از زمين اطراف خود بلندترند و قطر آنها در حدود 8 كيلومتر است. در اطراف گنبدهاي نمك، هاله اي از سنگ گچ با شيب قائم ديده مي شود. بسياري از گنبدها، مارنهاي سبز رنگ نواري پيچيده شده از بخش زيرين سازند قرمز بالايي در درون خود دارند. سنگ هاي آذرين نفوذي و بيروني در بعضي از گنبدها ديده مي شود كه تركيب متفاوت در گنبدهاي مختلف دارند. سنگ هاي آذرين منشأ گابرويي دارند و از نمك ها جوانترند.

گنبدهاي نمك جنوب سمنان معمولاً از دو سازند مختلف تشكيل شده كه سازند قديمي تر در مركز گنبد قرار دارد.

در بعضي از گنبدها اين ترتيب مشخص و در برخي ديگر درهم ريخته است. هسته تبخيري گنبدها در بخش شمالي ناحيه قديمي تر می باشند. چين هاي ناشي از دو روند چين خوردگي، روندهاي غالب ساختاري شمال ايران مركزي كه احتمالا در اين ناحيه با شرايط تغيير شكل فشاري و كوتاه شدگي سنگ ها در تمام جهات نيز همراه بوده است، توانسته اند جايگاه هاي مناسبي براي جمع شدن توده هاي نمك و گچ در مركز خود فراهم آورند كه در مرحله بعدي بالا آمده و چين ها را قطع كرده اند. بالا آمدن و ظاهر شدن نمك بعد از آخرين حركات چين خوردگي آلپي احتمالاً در اثر فرونشيني ناحيه و وزن طبقات پوشاننده انجام گرفته و ادامه يافته است. با اين حال بعضي از گنبدها، چين ها را بدون نظم خاصي قطع کرده اند. كه اين عمل ممكن است در اثر انفجار آتشفشاني توام با كنده شدن هسته تبخيري در اثر تنش فشاري باشد و موجب انباشته شدن و تراكم زياد آنها در نقاط غير مشخصي شوند (احتشام زاده افشار 1369).


 

 

 

 

 

فصل سوم

 پی جوی پتاس در گنبدهای نمکی


طبق ابلاغ صورت گرفته 5 گنبد نمكي زير جهت اكتشاف پتاس سنگي معرفي شد:

1-  گنبد نمكي دهكويه با مختصات ً30 َ54 °27 شمالی و ً30 َ 28 °54 شرقی

2- گنبد نمكي كرمستج با مختصات  ً30 َ33°27 شمالي و ً30  َ 28 °54 شرقي

3-  گنبد نمكي فرامرزان با مختصات َ57°26 شمالي و َ07 °54 شرقي

4- گنبد نمكي كوه موران با مختصات ً30 َ56 °27 شمالي  و °56 شرقي

5- گنبد نمكي مغويه با مختصات ً30 َ37 °26 شمالي و َ26 °54 شرقي

در ابتدا گنبد نمكي هاي فوق مورد بازديد بررسي اوليه قرار گرفت و اطلاعات لازم در مورد آنها و مكانيسم تشكيل گنبدهاي نمكي در زاگرس جمع آوري گرديد. سپس بهترين روش كار تعينن و نمونه برداري ها پس از بررسي اوليه نقشه هاي زمين شناسي و تصاوير ماهواره و تعيين محل تجمع نمكها صورت گرفت.

جهت بررسي دقت و درستي روش كار، پس از مطالعات اوليه صورت گرفته گنبد نمكي سياهو به عنوان الگو انتخاب شد و با تأييد ناظر پروژه محترم، تعدادي نمونه نيز از اين گنيد نمكي برداشت گرديد كه نتايج آن نيز در فصل مربوطه ارائه شده است.

 


 

1-3- پی جويی پتاس سنگی در گنبدهای نمکی دهکويه و کرمستج

1-1-3- مقدمه

گنبد نمکی دهکويه در موقعيت جغرافيايی َ 53 °27 تا َ 56 °27 شمالی و َ 26 °54 تا
 َ 31
°54 شرقی در 40 کيلومتری شمال شهر لار در استان فارس قرار گرفته است. گنبد نمکی کرمستج در جنوب شهر لار در موقعيت جغرافيايی َ31 °27 تا َ 36 °27شمالی و َ 26 °54 تا
 َ 31
°54 شرقی رخنمون دارد. بيشترين ارتفاع کوه نمک دهکويه در بالای مجرای خروجی بيش از 1700 متر است و روانه های نمک در طرفين (شرق و غرب) گنبد بر روی آبرفت جوان در اتفاع 1000 متری از سطح دريا کمترین ضخامت را دارد. گنبد نمکی کرمستج يا کوه سياتک 54 کيلومتر مربع وسعت دارد. ارتفاع متوسط آن از سطح دريا در بخش جنوبی کمتر از 900 متر است. ارتفاع گنبد در بالای مجرای خروجی و در شمالی ترين بخش آن به بيش از 1400 متر می رسد.

2-1-3- زمین شناسی

 به محض راه يافتن نمک به سطح زمين خاصيت تحرک آن به بيشترين حد می رسد. فوران نمک در آسمان بيشتر از ميزان انحلال آن خواهد بود لذا گنبدهايی با توپوگرافی کومه ای شکل، کوه های با شکوهی از نمک ايجاد می کند. ارتفاع 600 متری نمک دهکويه در بالای مجرای خروجی در راس طاقديس، نشانه نيروی نمک يا معرف حجم رسوبات فوقانی بر روی لايه های منشا نمک است. در اين ميان نيروهای تکتونيکی جانبی نيز بی تاثير نيست. فقط چند هزار سال طول می کشد تا ارتفاع يک گنبد بر روی روزنه خروجی نمک به بيشترين مقدار برسد (برای مثال 600 متر). بالاخـره ديگر نمک نمی توانـد وزن خودش را تحمـل کند و روی يال های گنبد به سمت پايين حرکت می کند. سپس نيروی جاذبه، سفره ای نابرجا از نمک را روی سرزمين های پيرامون آن پهن می کند. فوران هايی که باعث گسترش نمک روی سرزمينهای اطراف گنبد شده يک کلاهک روی مجرای خروجی و يک ورقه نازک نابرجا از نمک ايجاد می کنند. جوشش نمک از راس طاقديس در گنبد نمکی دهکويه باعث جريان آن در شکاف های باريک در امتداد محور طاقديس می شود؛ اين پديده در نقشه زمين شناسی دهکويه نيز نشان داده شده است. در محور طاقديس (محل خروج نمک) سازند آسماری ـ جهرم رخنمون دارد و سازندهای رازک، ميشان، آغاجاری و بختياری به صورت متقارن در شمال و جنوب آن ديده می شود. گاهی نمک روی يکی از يال های طاقديس سرازير می شود. همانطور که در نقشه زمين شناسی گنبد نمکی کرمستج نشان داده شده است مجرای خروجی در يال طاقديس واقع شده و حرکت روانه نمک در سمت شمال توسط ارتفاعات آهکی سازندهای تربور و آسماری ـ جهرم محدود می شود. بنابراين نمک به طرف جنوب بر روی نواحی کم ارتفاع و در فاصله بين دو طاقديس روانه نمکی وسيعی را ايجاد کرده است.

 

شکل 1-1-3- تصوير ماهواره ای (ناسا) از جنوب شهر لار، پنج مورد از گنبدهای نمکی زاگرس را نشان می دهد. سازوکار ذکر شده برای گنبد نمکی کرمستج در عکس ماهواره ای بوضوح مشخص است. حتی
می توان آثار سطح محوری چين های جريانی را در روانه هاي نمكي(نمکير) مشاهده کرد.

 

روانه های نمک که از اطراف مجرا منشا می گيرد، روی يال های پيرامون قله بيشترين سرعت را دارد. سپس سرعت حرکت نمک به صورت تصاعدی روی سرازيری های اطراف کاهش پيدا می کند تا اينکه در پايانه های دور دست متوقف می شود. گنبد های نمکی زاگرس تنها پس از چندين هزار سال بيشتر آنچه را که در لايه های منشا زيرين وجود داشته بيرون داده اند. وقتی تغذيه گنبد توسط نمک جوان قطع شد، راس آن به داخل فرو می ريزد. به محض اينکه فرسايش و انحلال نمک بيشتر از ميزان خروج آن شود، فرورفتگی هايی در نيم رخ هموار اين گنبدها بوجود می آيد و شکل منظم نيم رخ توپوگرافی تغيير می کند. همچنانکه نيم رخ توپوگرافی فرو می نشيند, رخنمون های نمک نيز در زير بلوک هايی از خاک های برجا ناپديد می شود. ترکيب اين خاک ها تشکيل دهنده های نامحلول سری های هرمز است.

در گنبد نمکی کرمستج پيمايش از موقعيت جغرافيايی ً 23 َ31°27 شمالی و
 ً 51  َ 27
°54 شرقی تا ً 15  َ 32 °27 شمالی و ً 57  َ 29 °54 شرقی و از آنجا به طرف شمال تا موقعيت  ً 32 َ 34 °27 شمالی و ً 36 َ 29 °54 شرقی نشان می دهد که بخش های وسيعی از نمکير توسط باقيمانده های پس از انحلال نمک پوشيده شده است. برداشت نمک آبی از شورآبه های جنوب و جنوب شرق گنبد نشان دهنده ميزان بسيار ناچيز پتاس و ساير ناخالصی ها در نمک کرمستج است. با اين وجود در موقعيت جغرافيايی ً 2/3 َ 35 °27 شمالی و ً 5/14 َ 29 °54  شرقی نمونه برداری به طرف شمال انجام گرفت اما نمونه های شماره J-1 تا J-9 (شورابه ها) آنومالی پتاس نشان نداد. همچنين نمونه برداری از موقعيت جغرافيايی ً 1/23 َ 33 °27 شمالی و
 ً 7/28  َ26
°54 شرقی در غرب گنبد نمکی تا ارتفاعات بالا دست (J-51 – J-161) نيز نشان می دهد که اين نمک ها فاقد پتانسيل هستند و به جهت اطمينان از وضعيت آنومالی پتاس در اين گنبد نمکی، نمونه های شماره 10 تا 15 از شمال غرب و غرب گنبد برداشت شد که مقدار پتاس در اين نمونه ها در حد عادی است(جدول 3-1-3).

در گنبد نمکی دهکويه نيز پيمايش از موقعيت جغرافيايی ً37 َ53°27 شمالی و
ً 4  َ 31
°54 شرقی تا موقعيت ً 30 َ54°27 شمالی و ً 39  َ 29 °54 شرقی نشان می دهد که بازوی شرقی نمکير توسط گچ و خاک های برجا (باقيمانده های برجا پس از انحلال نمک) پوشيده شده است. بنابراين تنها در ديواره دره های نسبتا عميق می توان رخنمون هايی از نمک مشاهده کرد. اين نمک ها با رنگ خاکستری روشن تا تيره با محتوای آهن پايين در رخنمون، فاقد آنومالی به نظر می رسند. پس از ادامه پيمايش به طرف غرب نمونه برداری در شمال گنبد متمرکز شد. جايی که نمک جوان تر در اطراف مجرای خروجی بيشترين رخنمون را دارد. نمونه ها به دو صورت شورآبه ای (نمونه های شماره D-122 تا D-133) و رخنمون های نمک (نمونه های شماره D-1 تا D-121) برداشت شد که هيچ آنومالی نشان نمی دهد (محل نمونه ها در نقشه زمين شناسی گنبد نمکی دهکويه نشان داده شده است).

پس از دور زدن ارتفاعات سازند های آغاجاری و ميشان می توان از طريق رودخانه فصلی که در روی محور طاقديس ايجاد شده است، به بازوی کوتاه غربی گنبد نمکی دهکويه دست يافت اما در پايين دست نمکير نمک های آبی کاملا سفيد و تقريبا خالص که برای نمک خوراکی محلی به صورت محدود بهره برداری می شود نشان می دهد که هر نوع احتمالی برای آنومالی های پتاس منتفی است. با اين وجود نمونه شورآبه به شماره های D-133,134 برداشت شد مقدار پتاس در اين نمونه ها در جدول آناليزها نشان داده شده است. در اين جدول نمونه های گنبد نمکی دهکويه با علامت D و نمونه های گنبد نمکی کرمستج با علامت J نشان داده شده است.


 

 

جدول 1-1-3- نتایج آنالیز نمونه های شورابه گنبد نمکی دهکویه

Sample NO.

K(ppm)

D-122

1743

D-123

1169

D-124

1346

D-125

552

D-126

1346

D-127

1743

D-128

1186

D-129

543

D-130

541

D-131

437

D-132

1346

D-133

463

D-134

421

D-135

560

 


 

جدول 2-1-3- نتایج آنالیز نمونه های نمک سنگی گنبد نمکی دهکویه

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

D-001

0.129

D-042

0.081

D-083

0.055

D-002

0.157

D-043

0.11

D-084

0.152

D-003

0.099

D-044

0.056

D-085

0.069

D-004

0.144

D-045

0.084

D-086

0.035

D-005

0.083

D-046

0.128

D-087

0.029

D-006

0.075

D-047

0.11

D-088

0.074

D-007

0.115

D-048

0.057

D-089

0.067

D-008

0.105

D-049

0.06

D-090

0.061

D-009

0.089

D-050

0.052

D-091

0.049

D-010

0.157

D-051

0.151

D-092

0.066

D-011

0.044

D-052

0.071

D-093

0.071

D-012

0.082

D-053

0.07

D-094

0.06

D-013

0.072

D-054

0.068

D-095

0.069

D-014

0.045

D-055

0.097

D-096

0.055

D-015

0.143

D-056

0.058

D-097

0.049

D-016

0.073

D-057

0.088

D-098

0.08

D-017

0.121

D-58

0.083

D-099

0.065

D-018

0.209

D-059

0.111

D100

0.063

D-019

0.155

D-060

0.12

D-101

0.041

D-020

0.096

D-061

0.03

D-102

0.076

D-021

0.057

D-062

0.031

D-103

0.1

D-022

0.064

D-063

0.033

D-104

0.103

D-023

0.125

D-064

0.026

D-105

0.08

D-024

0.111

D-065

0.136

D-106

0.075

D-025

0.085

D-066

0.14

D-107

0.056

D-026

0.086

D-067

0.127

D-108

0.693

D-027

0.073

D-068

0.076

D-109

0.075

D-028

0.086

D-069

0.084

D-110

0.088

D-029

0.079

D-070

0.098

D-111

0.065

D-030

0.061

D-071

0.057

D-112

0.067

D-031

0.919

D-072

0.143

D-113

0.08

D-032

0.113

D-073

0.178

D-114

0.67

D-033

0.082

D-074

0.084

D-115

0.109

D-034

0.116

D-075

0.056

D-116

0.117

D-035

0.051

D-076

0.048

D-117

0.114

D-036

0.129

D-077

0.081

D-118

0.039

D-037

0.101

D-078

0.052

D-119

0.094

D-038

0.062

D-079

0.079

D-120

0.084

D-039

0.147

D-080

0.07

D-121

0.044

D-040

0.069

D-081

0.121

 

D-041

0.306

D-082

0.076

 

 


 

جدول 3-1-3- نتایج آنالیز نمونه های شورابه گنبد نمکی کرمستج

Sample NO.

K(ppm)

1

952

2

961

3

952

4

944

5

935

6

359

7

904

8

811

9

954

10

1216

11

1229

12

1225

13

1333

14

1325

15

1630


 

جدول 4-1-3- نتایج آنالیز نمونه های نمک سنگی گنبد نمکی کرمستج

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

J-051

0.194

J-094

0.091

J-137

0.097

J-052

0.074

J-095

0.03

J-138

0.093

J-053

0.07

J-096

0.045

J-139

0.082

J-054

0.111

J-097

0.053

J-140

0.095

J-055

0.059

J-098

0.025

J-141

0.158

J-056

0.062

J-099

0.021

J-142

0.159

J-057

0.042

J-100

0.028

J-143

0.036

J-058

0.024

J-101

0.047

J-144

0.087

J-059

0.042

J-102

0.028

J-145

0.097

J-060

0.05

J-103

0.042

J-146

0.096

J-061

0.033

J-104

0.023

J-147

0.082

J-062

0.029

J-105

0.026

J-148

0.075

J-063

0.051

J-106

0.03

J-149

0.064

J-064

0.037

J-107

0.026

J-150

0.082

J-065

0.038

J-108

0.033

J-151

0.073

J-066

0.058

J-109

0.049

J-152

0.062

J-067

0.15

J-110

0.055

J-153

0.068

J-068

0.036

J-111

0.114

J-154

0.069

J-069

0.034

J-112

0.115

J-155

0.075

J-070

0.062

J-113

0.104

J-156

0.198

J-071

0.032

J-114

0.098

J-157

0.165

J-072

0.064

J-115

0.165

J-158

0.163

J-073

0.063

J-116

0.136

J-159

0.143

J-074

0.061

J-117

0.098

J-160

0.158

J-075

0.045

J-118

0.165

J-161

0.012

J-076

0.058

J-119

0.098

 

J-077

0.058

J-120

0.096

 

J-078

0.058

J-121

0.013

 

J-079

0.091

J-122

0.095

 

J-080

0.078

J-123

0.045

 

J-081

0.036

J-124

0.098

 

J-082

0.03

J-125

0.096

 

J-083

0.022

J-126

0.059

 

J-084

0.032

J-127

0.123

 

J-085

0.036

J-128

0.159

 

J-086

0.068

J-129

0.145

 

J-087

0.029

J-130

0.146

 

J-088

0.033

J-131

0.125

 

J-089

0.039

J-132

0.164

 

J-090

0.035

J-133

0.137

 

J-091

0.068

J-134

0.169

 

J-092

0.051

J-135

0.125

 

J-093

0.108

J-136

0.099

 

 

2-3- پی جويی پتاس سنگی در گنبد نمکی فرامرزان

1-2-3-موقعيت جغرافيايی, ژئومورفولوژی و ساختمان گنبد نمکی

گنبد نمکی فرامرزان با 42 کيلومتر مربع مساحت در جنوب غرب بستک و شمال غرب بندر چارک در موقعيت جغرافيايی  َ 55 °26 تا َ 59 °26 شمالی و َ5 °54 تا َ9 °54شرقی قرار دارد. دسترسی به اين گنبد از طريق جاده بستک  به جناح و از آنجا به چاه فرامرزان امکان پذير است. گنبد مورد مطالعه در حاشيه جنوبی منتهی اليه شرقی کمربند زاگرس قرار گرفته است.

در اين منطقه ارتفاع يکی از طاقديس های بسيار طويل زاگرس، به يک هزار متر از سطح دريا می رسد و در مرتفع ترين قسمت آن يعنی راس طاقديس سازند پابده ـ گورپی رخنمون دارد. آهک  آسماری و سازندهای گچساران، ميشان، آغاجاری و بختياری به صورت متقارن در دو يال طاقديس ديده می شود. گنبد نمکی فرامرزان از بالاترين نقطه در راس اين طاقديس به خارج راه يافته است. اين گنبد کاملا مدور است و در قسمت قله ارتفاعی بيشتر از 1500 متر دارد اما بخش فوقانی آن را سطح مدوری به مساحت چهار کيلومتر مربع تشکيل می دهد که با ارتفاع متوسط 1450 متر بستر چند قله 1500 متری است و مجرای خروجی نمک را احاطه می کند. از حاشيه اين سطح مرتفع به شعاع 2000 متر و در گرداگرد ساقه شيب نمکير بسيار زياد است و در بعضی نقاط به بيش از 45 درجه می رسد و سپس نمک به صورت چندين بازو در دره های هر دو يال طاقديس (شمال و جنوب) جاری شده است. در عکس ماهواره ای، شکل فواره ای (fountain) گنبد نمکی و همچنين جريان نمک در دره های طرفين (يال های) طاقديس کاملا مشخص است. همانطور که در شکل ديده می شود مورفولوژی نمکير توسط توپوگرافی سرزمين های اطراف ساقه (stem) تعيين شده و کوهستانی با شکوه و دست نيافتنی شکل گرفته است . به علت انحلال؛ حفرات و شيارهای متعدد و بسيار بزرگی با اعماق و وسعت مختلف در تمامی نقاط آن تشکيل شده است. شکل 1-2-3- نمايی عمومی از گنبد نمکی فرامرزان را نشان می دهد.

 

 

 

شکل1-2-3- نمای عمومی گنبد نمکی فرامرزان در يال شمالی (نگاه به طرف جنوب غرب).

 

پيشروی جبهه زاگرس را می توان روی ساختمان های شمالی ـ جنوبی قبل از زاگرس در نمک هرمز بر روی گسل های پی سنگ قديمی مشاهده کرد. در آنسوی حوضه فورلند (عربستان) نمک در بالشتک هاي کم ارتفاع و يکنواخت طويل شدگی شمالی جنوبی داشته و تا نزديک جبهه زاگرس گنبد هايی را تشکيل داده است که بسياری از آنها کور(blind)  هستند و تنها لايه های کربناتی فوقانی را به صورت برجستگی های مدور تغيير شکل داده اند؛ اين گنبد های نمکی در خليج فارس با کاهش عمق آب مشخص می شود اما در ساحل، فرسايش توانسته است تحدبی از سنگ آهک های مزوزوئيک را در هسته طاقديس های فرسايش يافته در بالای گنبد های نمکی کور به نمايش بگذارد. برخی از اين گنبد ها تحت فشار لايه های فوقانی و در محل جبهه پيشرونده زاگرس سرباز کرده و به صورت کوه های نمک در ساحل ديده می شوند و يا جزايری را در خليج فارس تشکيل داده اند. اگر اندکی از محل جبهه زاگرس به سمت شمال حرکت کنيم جوشش نمک را در راس طاقديس ها و در امتدا خط واره ها می بينيم که باعث جريان نمک روی يال های طاقديس شده و ممکن است تا 7 کيلومتر جريان ادامه داشته باشد و گاهی نمک در مسيرهای کوتاه تر و داخل دره های گسلی در هر دو يال طاقديس حرکت می کند. گنبد نمکی فرامرزان نمونه ای تيپيک از اين نوع گنبدها است. روانه های باريک و نابرجای نمک تحت نام گلشير يا يخچال های نمکی(salt glaciers)  شناخته می شود. گلشير يک واژه فرانسوی برای روانه های يخی است، لذا نام فارسی نمکير(namakier)  پيشنهاد شده است.

روانه های نمک که از اطراف مجرا منشا می گيرد روی يال های پيرامون قله بيشترين سرعت را دارد و حرکت سريع نمک باعث می شود تا يک مجموعه از چين های جريانی خوابيده مانند یک گوی برروی سطح قبلی نمک با مجموعه ای از چين ها ی جديد به سرعت حرکت کند و نتيجه ساختمان نسبتا آشفته ای در نمکير مطابق شکل 2-2-3 است.

همانطور که در تصوير ماهواره ای ديده می شود آثار نمک برروی دشت واقع در شمال طاقديس باقی مانده است بنابراين حرکت نمک به طرف شمال بيشتر بوده و نه تنها تمام يال طاقديس را طی کرده است بلکه به روی دشت نيز راه يافته اما تقريبا تمامی ورقه نازک نمک برروی دشت در اثر انحلال محو شده و لذا در حال حاضر تغذيه نمک متوقف است.

 

شکل2-2-3- انبوهی از چين های خوابيده جريانی در نمکير گنبد فرامرزان حرکت سريع نمک را برروی بستر پر شيب نشان می دهد.

 

همانطور که در شکل 2-2-3 ديده می شود، رنگ نمک ها به علت تنوع درصد اکسيد آهن الوان است و لذا فرآيند فرسايش در نمکير چشم انداز های بسيار زيبا و بی نظيری ايجاد کرده است. فرسايش علاوه بر تشکيل آمفی تاتر های باشکوه در بالا دست در پايين دست نمکير نيز غار های نمکی زيبايی بوجود آورده است (شکل 3-2-3).

 

شکل 3-2-3- دهانه غار نمکی فرامرزان. طول غار حداقل برای 50 متر قابل عبور و مشاهده است و از آن به بعد به تجهيزات غار نوردی نياز است.

2-2-3-نمونه برداری

همانطور که قبلا اشاره شد نمک به صورت چندين بازوی مختلف يا روانه نمکی (نمکير) در امتداد دره های احتمالا گسلی در يال های طاقديس به طرف پايين سرازير شده است. در نقشه زمين شناسی پيوست نيز مشخص است که نمک حداقل در چهار روانه اصلی جاری شده است. نمونه های شماره F-1 تا F-109 در حاشيه شرقی گنبد از موقعيت جغرافيايی ً 2/3 َ 58 °27شمالی و ً4/9 َ08° 54 شرقی به سمت بالا دست نمکير برداشت شد. شکل های 4-2-3 و 5-2-3 روانه ميانی را در شمال گنبد نمکی نشان می دهد در امتداد ديواره های نمکی اين نمکير از موقعيت جغرافيايی ً 46 َ58 °26 شمالی وً 56 َ6 °54 شرقی به سمت بالادست نمونه های شماره F-110 تا F-142 برداشت شده است. انتهای غربی نمکير نيز در موقعيت ً56 َ58 °26 شمالی و ً5/17 َ05 °54 محل شروع نمونه برداری برای سری شماره F-143 تا F-165 است. همانطور که در جدول 1-2-3 آمده است، با وجود رنگ فريبنده نمک ها (شکل 2-2-3) و محل انحلال، هيچ آنومالی از پتاس مشاهده نمی شود.

 

شکل 4-2-3- نمايی از نمکير گنبدنمکی فرامرزان در موقعيت ً 46 َ58 °26 شمالی وً 56 َ6 °54 شرقی

 

 

شکل 5-2-3- نمونه ای از چين های غلافی در نمکير گنبد نمکی فرامرزان. خاک های برجای قرمز رنگ، بخش عمده پوشش نمک را تشکيل می دهند.

 

به جهت اطمينان از وضعيت گنبد نمکی فرامرزان در ارتباط با پتاس از شورآبه ها نيز نمونه برداری شد. نمونه های شماره F-166 تا F-176 از موقعيت جغرافيايیً 15 َ58 °26 شمالی و
ً 16 َ08
°54 شرقی در امتداد آبراهه به طرف شمال برداشت شد. بخشی از شورآبه در اين آبراهه (شکل 6-2-3) توسط شورآبه هايی که از دهانه غار فرامرزان خارج می شود تغذيه شده است لذا مقدار پتاس در اين شورآبه ها می تواند معرف خوبی برای پتانسيل گنبد نمکی فرامرزان باشد که بر اساس جدول 2-2-3 فاقد آنومالی است.

 

 

شکل 6-2-3- نمونه ای از شورابه های شمال گنبد نمکی فرامرزان. بخشی از اين شورآبه توسط آبهای زيرزمينی خروجی از دهانه غار فرامرزان تامين شود بنابراين معرف بسيار خوبی است. با توجه به رنگ و بر اساس تجزيه های شيميايی اين شورآبه ها فاقد آنومالی برای پتاس است.

 

نمونه های شماره F-177 و F-178 به ترتيب از موقعيت جغرافيايی ً8/41 َ58 °26 شمالی و 7ً/21 َ06 °54 شرقی و موقعيت جغرافيايی ً5/41 َ56 °26 شمالی و ً02 َ08 °54 شرقی از شورآبه ها برداشت شده است؛ اين نمونه ها نيز فاقد آنومالی هستند.


جدول 1-2-3 - نتایج آنالیز نمونه های نمک سنگی گنبد نمکی فرامرزان

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

F-1

0.081

F-42

0.08

F-2

0.178

F-43

1.362

F-3

0.055

F-44

0.418

F-4

0.063

F-45

0.602

F-5

0.025

F-46

0.049

F-6

0.058

F-47

0.101

F-7

0.04

F-48

0.085

F-8

1.02

F-49

0.153

F-9

0.076

F-50

0.074

F-10

0.812

F-51

0.115

F-11

0.072

F-52

0.112

F-12

0.089

F-53

0.67

F-13

0.06

F-54

0.131

F-14

0.388

F-55

0.075

F-15

0.088

F-56

0.039

F-16

0.051

F-57

0.059

F-17

0.152

F-58

0.037

F-18

0.091

F-59

0.03

F-19

0.122

F-60

0.036

F-20

0.066

F-61

0.041

F-21

0.026

F-62

0.31

F-22

0.309

F-63

0.064

F-23

0.026

F-64

0.07

F-24

0.074

F-65

0.031

F-25

0.08

F-66

0.124

F-26

0.093

F-67

0.033

F-27

0.1

F-68

0.055

F-28

0.026

F-69

0.142

F-29

0.083

F-70

0.057

F-30

0.07

F-71

0.104

F-31

0.078

F-72

0.04

F-32

0.056

F-73

0.047

F-33

1.081

F-74

0.073

F-34

0.159

F-75

0.044

F-35

0.235

F-76

0.027

F-36

0.072

F-77

0.083

F-37

0.088

F-78

0.028

F-38

0.259

F-79

0.046

F-39

0.088

F-80

0.074

F-40

0.064

F-81

0.055

F-41

0.605

F-82

0.042

 


 

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

F-83

0.065

F-124

0.07

F-84

0.024

F-125

0.077

F-85

0.049

F-126

0.09

F-86

0.068

F-127

0.083

F-87

0.06

F-128

0.085

F-88

0.076

F-129

0.087

F-89

0.065

F-130

0.094

F-90

0.078

F-131

0.077

F-91

0.036

F-132

0.057

F-92

0.032

F-133

0.079

F-93

0.028

F-134

0.066

F-94

0.097

F-135

0.099

F-95

0.048

F-136

0.073

F-96

0.057

F-137

0.068

F-97

0.069

F-138

0.068

F-98

0.064

F-139

0.037

F-99

0.055

F-140

0.069

F-100

0.118

F-141

0.042

F-101

0.034

F-142

0.042

F-102

0.025

F-143

0.03

F-103

0.026

F-144

0.069

F-104

0.036

F-145

0.106

F-105

0.116

F-146

0.061

F-106

0.09

F-147

0.053

F-107

0.117

F-148

0.079

F-108

0.136

F-149

0.171

F-109

0.029

F-150

0.104

F-110

0.103

F-151

0.054

F-111

0.112

F-152

0.059

F-112

0.077

F-153

0.072

F-113

0.074

F-154

0.05

F-114

0.203

F-155

0.054

F-115

0.203

F-156

0.104

F-116

0.091

F-157

0.065

F-117

0.108

F-158

0.096

F-118

0.065

F-159

0.098

F-119

0.102

F-160

0.065

F-120

0.104

F-161

0.064

F-121

0.071

F-162

0.097

F-122

0.121

F-163

0.123

F-123

0.093

F-164

0.143

 


 

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

F-165

0.134

F-214

0.054

F-179

0.065

F-215

0.069

F-180

0.054

F-216

0.075

F-181

0.062

F-217

0.045

F-182

0.02

F-218

0.159

F-183

0.035

F-219

0.142

F-184

0.078

F-220

0.165

F-185

0.069

F-221

0.166

F-186

0.023

F-222

0.136

F-187

0.045

F-223

0.178

F-188

0.014

F-224

0.198

F-189

0.056

F-225

0.145

F-190

0.066

F-226

0.165

F-191

0.053

F-227

0.147

F-192

0.047

F-228

0.096

F-193

0.085

F-229

0.084

F-194

0.065

F-230

0.074

F-195

0.021

F-231

0.098

F-196

0.096

F-232

0.095

F-197

0.098

F-233

0.094

F-198

0.145

F-234

0.064

F-199

0.125

F-235

0.035

F-200

0.123

F-236

0.042

F-201

0.145

F-237

0.023

F-202

0.187

F-238

0.014

F-203

0.196

F-239

0.046

F-204

0.165

F-240

0.034

F-205

0.098

F-241

0.062

F-206

0.085

F-242

0.095

F-207

0.065

F-243

0.084

F-208

0.045

F-244

0.075

F-209

0.098

F-245

0.124

F-210

0.06

F-246

0.139

F-211

0.07

F-247

0.154

F-212

0.056

F-248

0.178

F-213

0.078

 

 


 

جدول 2-2-3- نتایج آنالیز نمونه های شورابه گنبد نمکی فرامرزان

Sample NO.

k(ppm)

F-166

1446

F-167

1370

F-168

1889

F-169

1358

F-170

1392

F-171

1667

F-172

1225

F-173

439

F-174

1333

F-175

448

F-176

450

F-177

433

F-178

442

 


 

3-3- پی جویی پتاس سنگی در گنبد نمکی کوه موران

1-3-3- موقعيت جغرافيايی و ژئومورفولوژی

گنبد نمکی کوه موران با 16 کيلومتر مربع مساحت در فاصله بيش از 100 کيلومتری شمال بندر عباس و در شرق جاده حاجی آباد در موقعيت جغرافيايی َ55°27  تا َ58 °27 شمالی و َ58 °55 تا َ2 °56 شرقی قرار دارد. اين گنبد نمکی در پايانه جنوب شرقی زاگرس و در انتهای شرقی يک طاقديس پلانژدار قرار گرفته و بيشترين ارتفاع آن از سطح دريا 1450 متر است.

در اين منطقه طاقديسها، نقاط مرتفع و ساختمان های ناوديسی نواحی پست را تشکيل می دهند که در اثر تجمع رسوبات فرسايش يافته به دشت های هموار تبديل شده اند. مهمترين سازند هايی که نقاط برجسته را می سازند عبارتند از آسماری ـ جهرم، رازک، سازند ميشان و کنگلومرای بختياری، آبرفت های جوان دشت ها را تشکيل داده اند. اين گنبد نمکی در قسمت مرکزی ارتفاعی بيشتر از نواحی اطراف دارد و در عکس ماهواره ای، شکل فواره ای (fountain) گنبد نمکی و همچنين جريان نمک در نواحی اطراف ساقه کاملا مشخص است. همانطور که در نقشه و تصوير ماهواره ای ديده می شود، مورفولوژی نمکير توسط توپوگرافی سرزمين های اطراف ساقه (stem) تعيين می شود. به علت انحلال يک آبراهه عميق و وسيع قسمت مرکزی گنبد را به سمت شرق زهکشی می کند.


 

2-3-3- ساختار گنبد نمکی کوه موران

نمک در امتداد گسل هايی که انتهای شرقی طاقديس های تنگ زاغ و فينو را قطع می کنند، به سطح راه يافته است و در مسيرهای کوتاه تر و داخل دره های گسلی در هر دو يال طاقديس حرکت کرده و نمکير برروی يال طاقديس و همچنين در روی پهنه آبرفتی شرق آن شکل گرفته است (شکل 1-3-3). اما هم اکنون تغذيه گنبد توسط نمک جوان قطع شده و لذا فرسايش سريعتر از حرکت گنبد نمکی عمل می کند. بنابراين بخش های وسيعی از نمکير در زير باقيمانده های پس از انحلال نمک مدفون شده است.

چين های موجود در گنبد نمکی کوه نمک موران تنها در برخی از آبراهه ها ديده می شود و مهمترين آنها چين های کلاس دو رمزی است. چين ها بيشتر خوابيده هستند و سطح محوری آنها هم شيب با لايه بندی است و البته چين خوردگی مجدد نيز قابل مشاهده است (شکل‌های 1-3-3 و 2-3-3). نمک ها در بسياری از نقاط دارای ساخت موزائيکی و تبلور مجدد هستند. بلورها با جلای شيشه ای در جهت جريان نمک جهت يابی ترجيحی دارند. حاشيه برخی از بلورهای نمک مضرس است و تبلور مجدد همراه با فشار را نشان می دهد. به علت پوشش خاک سطحی، نمک تنها در ديواره ها به رنگهای گوناگون رخنمون دارد و دارای لايه بندی ترکيبی است.

درزه ها در گنبد های نمکی با توجه به نوع چين خوردگی، ناخالصیهای نمک، ميزان جريان نمک، شيب بستر و غيره تغيير می کند. در گنبدهای نمکی در اثر عوامل فرسايش درزه ها به مرور زمان باز شده و توسط مواد رسی، تخريبی و يا مواد محلول پر می شود. درزه های رخنمونهای نمکی کوه موران از نوع عمودی، افقی، شاخه درختی و همچنين نامنظم است. اکسيد آهن که نمای عمومی قرمز رنگ ايجاد کرده است، بيشتر در محل درزه ها تمرکز دارد.

 

 

شکل1-3-3- ساختار طاقديس های زاگرس در منتهی اليه جنوب شرقی کمربند چين-تراست زاگرس و موقعيت طاقديس های فينو و تنگ زاغ به ترتيب در ارتباط با گنبدهای نمکی سياهو و کوه موران.

 

شکل2-3-3- نمونه ای از چينهای جريانی در پايين دست نمکير شرقی در گنبد کوه موران.

 

شکل 3-3-3- چين های جريانی خوابيده در بخش های پايين نمکير که در آن شيب سنگ بستر تقريبا افقی است. اين پديده افزايش ضخامت در محل لولا و نازک شدن لايه ها بر روی يال ها را نشان می دهد. در اين سيستم چين خوردگی، پتاس در محل لولا متمرکز شده و ذخاير قابل توجهی را تشکيل می دهد. 

 

3-3-3- سنگ های همراه

همانطور که قبلا اشاره شد سازند های آسماری ـ جهرم، رازک، ميشان و بختياری از مجموعه های زاگرس هستند که در محل طاقديس تنگ زاغ رخنمون دارند. سنگ پوشش در گنبد نمکی کوه موران مجموعه نامنظمی از مواد رسی به همراه اکسيد آهن فراوان، سنگهای کربناتی، ژيپس و انيدريت است. البته سنگهای ولکانيکی، دگرگونی، ميکروگرانيت و کوارتزپورفير نيز وجود دارد. روی سکانس های نمکی را حجم زيادی از مواد رسی آهن دار می پوشاند اما ژيپس و انيدريت به صورت تجمع هرمی شکل همراه با ولکانيک های سبز رنگ در بخشهای مختلف و بخصوص در بام گنبد قابل رويت است.

 

 

 

4-3-3- نمونه برداری

تمام آبراهه ها و لايه های نمک و نقاطی که بر اساس شواهد صحرايی و خصوصيات رخنمون پتانسيل داشتند، مورد بررسی قرار گرفت و نمونه برداری شد. نمونه های برداشت شده از گنبد نمکی کوه موران در جدول با کد(K) مشخص شده است. همچنين در نقشه پيوست مسيرهای پيمايش و نمونه برداری نشان داده شده است.

در موقعيت  ً 9/8 َ56 °27 شمالی و َ6/16 °56 شرقی پيمايش به سمت بالا دست نمکير و به طرف شمال غرب آغاز شد. نمونه های شماره 9 تا 111 مربوط به اين مسير است. در اين مسير نمک های ثانويه جوان که اندکی پتاس دارند، به رنگ نارنجی تا قهوه‌ای ديده می شوند (شکل
 4-3-3) اما رنگ نمک های قديمی قهوه ای و قرمز است و بر اساس نتايج آناليز،آنومالی بسيار كمي وجود دارد.

شکل 4-3-3- نمک های ثانويه با اندکی پتاس در موقعيت ً4/2  َ56° 27 شمالی و ً5/14 َ 0° 56 شرقی. اگرچه اين نمک ها معرف آنومالی پتاس است اما گسترش ناچيز آنها پتانسيل ضعيف کوه موران را نشان می دهد.

 

برای بالا رفتن از گنبد نمکی مسير غرب گنبد انتخاب شد (موقعيت جغرافيايی ً 8/0 َ57 °27 شمالی و ً 8/38 َ58 °55 شرقی) و نمونه های 112 تا 250 از اين مسير برداشت شده است. در اين مسير، نمک ها لايه بندی ظريف دارند و به رنگ های خاکستری، زرد، قهوه ای و ارغوانی تيره ديده می شوند و چين خوردگی در اين سکانس نمکی قابل مشاهده است. برخی از نمونه های برداشت شده در اين مسير پتاس دارد. آنومالی اصلی پتاس در نزديک تاپ گنبد نمکی (موقعيت جغرافيايی ً 6/16 َ57 °27 شمالی و ً 5/7 َ59 °55 شرقی) و در ديواره يک فرورفتگی قرار دارد. شيب لايه های نمک بسيار کم است و افق پتاس دار به رنگ تيره تر از نمک ها ديده
 می شود. اين موقعيت تقريبا در بام گنبد نمکی قرار دارد و به لحاظ ژئومورفولوژی، رنگ و ترکيب شيميايی سنگ ها از بقيه نقاط گنبد نمکی متمايز است. اين محدوده در روی عکس ماهواره ای منطقه تيره تر از مناطق اطراف است. در اين منطقه تجمعی از اکسيدها و هيدروکسيدهای آهن، همراه با رس های آهن دار ديده می شود. نوع خاص رنگ آميزی در اين موقعيت باعث تفکيک اين ناحيه است. زون پتاس دار رخنمونی به طول 20 متر و افراز 10 متری دارد. نمونه هایی با عيار بيش از يک درصد به طور مستقيم از نقاط پتاس دار برداشت شده است.

 

شکل 5-3-3- نمونه ای از رخنمون پتاس در ارتفاعات غرب کوه نمک موران. گسترش رخنمون حدود 20 متر و افراز آن کمتر از 10 متر است اما در مقايسه با رخنمون های کوه نمک پهل عيار آن بسيار پايين است.

 

نمونه های 251 تا 325 از جبهه شمال شرقی گنبد برداشت شده است. موقعيت جغرافيايی نقطه شروع پيمايش عبارت است از ً6/36 َ 56° 27 شمالی و ً2/53َ 00° 56 شرقی در اين مسير نيز از لنزهای سياه رنگ نمونه های متعددی برداشت شده است. طول برخی از رخنمون های مشکوک، به 5 متر و ارتفاع آنها تا دو متر می رسد. نمک های ثانويه نارنجی رنگ در محل  پتاس تجمع کرده و اکسيدهای آهن سياه رنگ به شکل پوسته حضور دارد. (شکل 4-3-3) اما گسترش آنها وسيع نيست. در اين مسير دره های متعددی وجود دارد و همچنين مجموعه قابل توجهی از مواد رسی همراه با گل اخرا، ماسه سنگ، سيلتستون، ژيپس و انيدريت به طور نامنظم ديده می شود. از نقاط مشکوک به وجود پتاس نمونه های بيشتری برداشت شد اما همانطور که در جدول آناليزها مشخص شده است، اگرچه آنومالی پتاس وجود دارد اما قابل توجه نيست.

با توجه به آنومالی پتاس در گنبد نمکی کوه موران نمونه برداری از شورآبه ها با وسعت و تعداد بيشتری انجام شد. محل برخی از نمونه ها در نقشه زمين شناسی پيوست با علامت دايره قرمز نشان داده شده و مقدار پتاس در شورآبه ها نيز در جدول آناليزها مشخص شده است.

نمونه های شماره K-1 تا K-8 از موقعيت جغرافيايی ً5/38 َ56 °27 شمالی و ً3/29 َ00 °56 شرقی در امتداد دره ای به سمت جنوب غرب و به طرف بالا دست دره برداشت شده است. بيشترين مقدار پتاس در نمونه ها حدود 2 گرم بر ليتر است؛ اگرچه آنومالی محسوب  می شود اما در مقايسه با شورآبه های پتاس گنبد نمکی پهل (70 گرم بر ليتر) ناچيز است. نمونه های شماره K-326 تا K-335 از موقعيت جغرافيايیً 2/54 َ56° 27 شمالی و ً3/8 َ0 °56 شرقی از ابتدای دره ای که به سمت شمال و به طرف ارتفاعات کوه موران باز می شود، برداشت شده است. بيشترين مقدار پتاسيم مربوط به حوضچه های بسيار کوچک شورابه ای است که در اثر تبخير غلظت آن افزايش يافته و برابر پنج گرم بر ليتر است. نمونه های شماره K-336 تاK-349  از موقعيت جغرافيايی ً1/21 َ57 °27 شمالی و ً9/50 َ59 °55 شرقی در امتداد آبراهه و به سمت جنوب برداشت شده است در اين نمونه ها نيز آنومالی های ضعيف محلی مشاهده می شود. در شکل
6-3-3 نمونه ای از اين شورآبه ها و نمک های ثانويه آهن دار با اندکی پتاس نشان داده شده است. همانطور که در اين شکل آمده، تراوش پتاس در امتداد دره و در بستر آن بسيار ضعيف و عمدتا به رنگ قهوه ای تا سياه است. پس از بارندگی درحالي که انتظار می رفت تراوش های پتاس ثانويه وسيع با شد اما تنها حفره ها و پچ های محدودی مشاهده شد که بیشترین عيار پتاس در شورآبه آنها تنها پنج گرم بر ليتر است و در مقايسه با گنبد نمکی پهل قابل توجه نيست اگر چه وجود پتاس در حوضه رسوبی اوليه را تاييد می کند.

 

شکل 6-3-3- نمک های ثانويه قرمز رنگ حاوی اندکی پتاس در گنبد نمکی کوه موران نشان می دهد که اگرچه پتاس اين گنبد نمکی اقتصادی نخواهد بود اما حوضه رسوبی اوليه (پروتوتتيس) حاوی پتاس بوده و به نظر می رسد گنبد غير فعال کوه موران پس از قطع تغذيه نمک و آغاز فرسايش بخش عمده پتاس خود را از دست داده باشد.


 

جدول1-3-3- نتایج آنالیز نمونه های شورابه گنبد نمکی کوه موران

Sample NO.

K(ppm)

K-1

2363

K-2

1172

K-3

1389

K-4

1822

K-5

739

K-6

1172

K-7

1822

K-8

2038

K-326

2119

K-327

904

K-328

910

K-329

5304

K-330

5872

K-331

3907

K-332

5220

K-333

3465

K-334

4224

K-335

2295

K-336

5139

K-337

3052

K-338

3063

K-339

790

K-340

4362

K-341

2857

K-342

3420

K-343

1261

K-344

522

K-345

504

K-346

1293

K-347

470

K-348

1315

K-349

1477

 


جدول 2-3-3- نتایج آنالیز نمونه های نمک سنگی گنبد نمکی کوه موران

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

K-9

0.887

K-50

0.708

K-10

0.017

K-51

0.398

K-11

0.395

K-52

3.076

K-12

0.229

K-53

3.891

K-13

0.571

K-54

0.336

K-14

0.781

K-55

5.558

K-15

0.567

K-56

0.208

K-16

0.471

K-57

0.302

K-17

0.779

K-58

6.424

K-18

0.486

K-59

0.493

K-19

0.442

K-60

1.769

K-20

0.274

K-61

4.907

K-21

0.495

K-62

3.243

K-22

0.153

K-63

6.171

K-23

0.137

K-64

6.354

K-24

0.428

K-65

1.115

K-25

0.113

K-66

1.964

K-26

0.86

K-67

5.901

K-27

0.074

K-68

5.775

K-28

0.187

K-69

6.598

K-29

0.119

K-70

5.519

K-30

0.014

K-71

6.374

K-31

0.195

K-72

5.022

K-32

0.838

K-73

5.803

K-33

0.501

K-74

6.63

K-34

0.452

K-75

4.359

K-35

0.528

K-76

7.22

K-36

0.212

K-77

1.832

K-37

0.296

K-78

2.67

K-38

0.393

K-79

6.709

K-39

0.475

K-80

0.612

K-40

0.632

K=81

1.312

K-41

0.042

K-82

0.07

K-42

0.678

K-83

0.062

K-43

0.242

K-84

0.083

K-44

0.312

K-85

0.133

K-45

0.594

K-86

0.102

K-46

0.045

K-87

0.203

K-47

0.619

K-88

0.301

K-48

0.219

K-89

1.189

K-49

0.463

K-90

0.162

 


 

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

K-91

0.076

K-132

5.156

K-92

0.186

K-133

4.762

K-93

0.133

K-134

6.792

K-94

0.086

K-135

0.305

K-95

0.359

K-136

0.329

K-96

0.073

K-137

0.278

K-97

0.101

K-138

0.66

K-98

0.088

K-139

0.56

K-99

0.246

K-140

0.102

K-100

0.504

K-141

0.38

K-101

0.19

K-142

0.355

K-102

1.18

K-143

0.137

K-103

0.095

K-144

0.647

K-104

1.328

K-145

0.181

K-105

0.338

K-146

0.233

K-106

0.227

K-147

0.949

K-107

0.314

K-148

0.131

K-108

0.155

K-149

0.725

K-109

0.169

K-150

0.125

K-110

0.032

K-151

0.291

K-111

0.035

K-152

0.26

K-112

0.059

K-153

0.632

K-113

0.08

K-154

0.498

K-114

0.064

K-155

0.149

K-115

0.331

K-156

0.631

K-116

0.024

K-157

0.562

K-117

0.115

K-158

0.159

K-118

0.091

K-159

0.314

K-119

0.306

K-160

0.269

K-120

0.064

K-161

0.266

K-121

0.063

K-162

0.9

K-122

0.358

K-163

0.369

K-123

5.277

K-164

0.12

K-124

2.04

K-165

0.26

K-125

0.335

K-166

0.292

K-126

0.483

K-167

0.355

K-127

0.105

K-168

0.109

K-128

5.341

K-169

0.154

K-129

6.627

K-170

0.543

K-130

0.637

K-171

0.333

K-131

3.638

K-172

0.09

 


 

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

K-173

0.548

K-215

5.172

K-174

0.718

K-216

5.541

K-175

0.291

K-217

4.348

K-176

0.404

K-218

6.04

K-177

0.15

K-219

4.591

K-178

0.978

K-220

1.352

K-179

0.874

K-221

6.533

K-180

0.403

K-222

1.54

K-181

0.506

K-223

0.2

K-182

0.371

K-224

2.988

K-183

0.748

K-225

2.871

K-184

0.475

K-226

1.487

K-185

0.823

K-227

0.1

K-186

0.974

K-228

7.349

K-187

0.965

K-229

8.149

K-188

0.797

K-230

6.888

K-189

0.777

K-231

6.997

K-190

0.092

K-232

7.764

K-191

0.31

K-233

8.502

K-192

0.514

K-234

0.167

K-193

0.391

K-235

2.848

K-194

0.549

K-236

0.105

K-195

0.642

K-237

3.887

K-196

0.038

K-238

2.111

K-197

0.418

K-239

6.525

K-198

0.646

K-240

0.235

K-199

0.412

K-241

6.678

K-200

0.609

K-242

0.353

K-201

0.368

K-243

0.724

K-202

0.79

K-244

0.082

K-203

0.851

K-245

0.037

K-204

0.328

K-246

0.192

K-205

1.635

K-247

0.1

K-206

0.584

K-248

0.246

K-207

5.584

K-249

0.048

K-208

4.439

K-250

0.087

K-209

0.244

K-251

0.245

K-210

4.696

K-252

0.784

K-211

0.192

K-253

0.659

K-212

1.976

K-254

0.435

K-213

0.718

K-255

0.789

K-214

2.151

K-256

0.154

 


 

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

K-257

0.357

K-299

0.456

K-258

0.369

K-300

2.107

K-259

0.789

K-301

1.145

K-260

0.654

K-302

0.987

K-261

0.546

K-303

0.357

K-262

0.984

K-306

0.852

K-263

0.652

K-307

0.564

K-264

0.812

K-308

0.357

K-265

0.743

K-309

0.897

K-266

1.456

K-310

0.896

K-267

1.023

K-311

0.123

K-268

2.123

K-312

0.254

K-269

1.506

K-313

0.357

K-270

4.305

K-314

0.123

K-271

0.987

K-315

0.456

K-272

0.963

K-316

0.564

K-273

0.895

K-317

0.423

K-274

0.896

K-318

0.632

K-275

1.236

K-319

0.865

K-276

2.874

K-320

0.934

K-277

2.569

K-321

0.345

K-278

4.568

K-322

0.731

K-279

2.543

K-323

0.823

K-280

1.789

K-324

0.203

K-281

1.569

K-325

0.402

K-282

4.523

 

K-283

2.56

 

K-284

0.952

 

K-285

0.987

 

K-286

0.632

 

K-287

0.325

 

K-288

0.456

 

K-289

0.243

 

K-290

0.159

 

K-291

0.354

 

K-292

0.203

 

K-293

0.952

 

K-294

0.546

 

K-295

0.213

 

K-296

0.354

 

K-297

0.654

 

K-298

0.258

 

 


 

4-3- پی جویی پتاس سنگی در گنبد نمکی مغويه

1-4-3- موقعيت جغرافيايی و ژئومورفولوژی

گنبد نمکی مغويه با 80 کيلومتر مربع مساحت در 40 کيلومتری غرب بندر لنگه و در ساحل خليج فارس، در موقعيت جغرافيايیَ35 °26 تاَ40 °26  شمالی وَ23 ° 54 تا َ29 °54 شرقی قرار دارد. دسترسی به اين گنبد از طريق جاده آسفالته ساحلی و راه روستای مغويه امکان پذير است. محدوده آب و هوايی گرم و خشک دارد و در جنوب شرقی زاگرس قرار گرفته است.

در اين منطقه رخنمون های سازند هرمز نقاط مرتفع و رسوبات جوان نواحی پست را تشکيل می دهند؛ رسوبات جوان به صورت دشت های هموار، پيرامون گنبد نمکی را فرا گرفته و آن را احاطه کرده اند يا سرزمين های وسيعی را در داخل گنبد نمکی می پوشانند. اين گنبد نمکی تقريبا مدور است. قسمت مرکزی ارتفاعی بيشتر از نواحی اطراف نداشته و در عکس ماهواره ای، نيم رخ توپوگرافی آن بسيار نامنظم به نظر می رسد و جهت جريان نمک به سختی تعيين می شود. همانطور که در نقشه و عکس پيوست  نشان داده شده مورفولوژی نمکير توسط فرسايش شديد و به علت انحلال بشدت به هم ريخته است و حفرات متعدد با اعماق و وسعت متفاوت در رخنمون های نمک مشاهده می شود. شکل 1-4-3 نمايی عمومی از گنبد نمکی مغويه را نشان می دهد.


 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1-4-3- نمای عمومی گنبد نمکی مغويه در ساحل خليج فارس؛ سمت چپ، دريا و سمت راست پهنه آبرفتی حاصل از فرسايش گنبد است.

 

 


 

2-4-3- ساختار گنبد نمکی مغويه

در گنبد نمکی مغويه بيشتر نمک موجود در لايه های منشا زيرين به بيرون راه يافته است. وقتی تغذيه گنبد توسط نمک جوان قطع شد، راس آن به داخل فرو ريخته و فرسايش و انحلال نمک بيشتر از ميزان خروج آن شده است لذا فرورفتگی هايی در نيم رخ گنبد بوجود آمده و شکل هموار نيم رخ توپوگرافی از بين رفته است. همچنانکه نيم رخ توپوگرافی فرو نشسته و رخنمون های نمک نيز در زير بلوک هايی از خاک های برجا ناپديد شده است. ترکيب اين خاکها، تشکيل دهند های نامحلول سری های هرمز است لذا گنبد نمکی مغويه يک دراپلت(deropllet)  کامل محسوب می شود. در اين گروه از گنبدها نيم رخ توپوگرافی همچنان پست تر و نامنظم تر می شود تا اينکه ارتفاع آن به پست ترين نواحی سنگ های بستر و يا به خاک های رنگين هرمز روی دشت ها می رسد (شکل 2-4-3). در نهايت مخروبه ای پير از يک گنبد نمکی باقی مانده است.

 

شکل 2-4-3- تصوير ماهواره ای گنبد نمکی مغويه نشان می دهد که خروج نمک در ساحل خليج فارس برروی رسوبات ساحلی جوان در ارتفاع بسيار ناچيزی از سطح دريا رخ داده است. فرسايش پيشرفت قابل توجهی داشته و يک مجموعه به هم ريخته از اجزای نامحلول سازند هرمز باقی گذاشته و بخش عمده ای از نمک نيز زير پوششی از خاک های برجا مدفون است.

 

 

نمک بيشتر در حاشيه شمال غربی و غرب گنبد رخنمون دارد. رنگ اغلب رخنمون ها تيره است و به نظر می رسد بخش هايی از نمک وندين (نمک بخش زيرين هرمز) رخنمون داشته باشد؛ به علت پوشش خاک سطحی، نمک به رنگ های گوناگون تنها در ديواره ها ديده می شود و دارای لايه بندی ترکيبی دارد. چين های موجود در گنبد نمکی مغويه اغلب در آبراهه های غرب گنبد ديده شده و مهمترين آنها چين های کلاس دو رمزی است. چين ها بيشتر خوابيده هستند و سطح محوری آنها هم شيب با لايه بندی است و البته چين خوردگی مجدد نيز قابل مشاهده است. همه چين ها از نوع جريانی هستند و سطح محوری نسبتا افقی بسياری از آنها تشکيل نمکير را بر روی سرزمين های هموار اطراف ساقه نشان می دهد.

 

شکل 3-4-3- نمونه ای از چين های جناغی (chevron) در نمک ها.

 

شکل 4-4-3- نمونه ای از يک چين اس (S) شکل و پديده باز شدگی در نمک ها.

 

نمک ها در بسياری از نقاط، دانه بندی درشت و تبلور مجدد یافته اند. در حدفاصل بين بلورها، اکسيدهای آهن قرمز رنگ وجود دارد و بلورها با جلای شيشه ای در جهت جريان نمک جهت يابی ترجيحی پیدا کرده اند. حاشيه برخی از بلورهای نمک مضرس است و تبلور مجدد همراه با فشار را نشان می دهد. اکسيد آهن معمولا وجود دارد اما همراه پتاس بيشتر است. اکسيد آهن نه تنها در مرز دانه های پتاس بيشتر ديده می شود بلکه در متن اين دانه ها نيز ميزان اکسيدآهن بيشتر از دانه های نمک است.

 

شکل 5-4-3- بافت نمک و اندکی پتاس به همراه اکسيد آهن در گنبد نمکی مغويه. دانه بندی درشت و حاشيه های مضرس تبلور مجدد ناشی از فشار را نشان می دهد.

 

3-4-3-  واحد های سنگی همراه

پوشش نمک ها در حاشيه غربی گنبد نمکی مغويه مجموعه نامنظمی از مواد رسی، اندکی سنگهای کربناتی، ژيپس و انيدريت است. البته سنگهای ولکانيکی، دگرگونی، ميکروگرانيت ها و کوارتزپورفيرها و همچنين اکسيدهای آهن، وسعت و گسترش قابل توجهی دارند و پراکندگی آنها در نقشه زمين شناسی پيوست نشان داده شده است (شکل 6-4-3). ژيپس و انيدريت نيز به صورت تجمع های پراکنده ديده می شود.

شکل 6-4-3- نمونه ای از رخنمون های ولکانيک اسيدی تا مافيک در گنبد نمکی مغويه.

سنگ های ولکانيک گنبد نمکی مغويه احتمالا برای اورانيم آنومالی بالايی دارد و رخنمون ها در بسياری از نقاط گنبد مورد اکتشاف قرار گرفته است.

 

شکل 7-4-3- ترانشه های حفر شده روی ولکانيک های گنبد نمکی مغويه.

 


 

4-4-3- نمونه برداری

آبراهه ها و رخنمون های نمک و نقاطی که بر اساس شواهد صحرايی و ضخامت رخنمون ها دارای پتانسيل بودند، مورد بررسی قرار گرفت و نمونه برداری شد. نمونه های برداشت شده از گنبد نمکی مغويه در جدول پيوست با کد(M)  مشخص شده است و موقعيت جغرافيايی مسير نمونه برداری در نقشه زمين شناسی گنبد نمکی مغويه نشان داده شده است.

در موقعيت ً39 َ39 °26 شمالی و ً58 َ25 °54 شرقی در يک دامنه پر شيب حفره ای انحلالی در نمکها ديده می شود و در مجاورت آن يک تنوره (چاه) بسيار عميق وجود دارد. رخنمون پتاس با عيار پايين در ديواره های اين حفره و در ديواره تنوره قابل مشاهده است. اگرچه ضخامت طبقه پتاس در ديواره حفره انحلالی بيشتر از 40 سانتيمتر است اما ضخامت آن در ديواره تنوره بسيار بيشتر و غير قابل تعقيب است. لايه بندی ضخامت متغيير دارد و شيب به سمت شمال (حاشيه نمکير) است و به نظر می رسد لايه های پتاس سرشار از اکسيد آهن در محل يال چين خوردگی قرار گرفته باشند و اثری از افزايش ضخامت در محل محور چين ها ديده نمی شود. عيار در اين رخنمون به حدود سه درصد پتاسيم می رسد اما لکه هايی با عيار بيشتر نيز به رنگ قرمز تيره تا قهوه ای ديده می شود. نمونه هایM-211  تا M-218 مربوط به اين رخنمون ها است (شکل های 8-4-3 و 9-4-3).

 

شکل 8-4-3- رخنمون های قهوه ای رنگ پتاس با عيار پايين در شمال گنبد نمکی مغويه. سمت چپ و پايين تصوير دهانه يک تنوره بسيار عميق را نشان می دهد که پتاس در ديواره های آن رخنمون دارد.

شکل 9-4-3- نمايی نزديک از رخنمون پتاس با عيار پايين. پچ هايی از پتاس با عيار بالا و به رنگ قهوه ای تيره نيز ديده می شود. هاله ژئوشيميايی غنی از آهن است اما بلورها سيلويت وجود دارد.

 

در موقعيت  ً22 َ39 ° 26 شمالی و  ً58 َ25 ° 54 شرقی نيز ديواره های قائم نمک در دامنه ای پر شيب به سختی از زير پوشش وسيعی از خاک های برجا رخنمون دارد. پتاس کم عيار با لايه های نازک اما طويل، قابل مشاهده است. در متن لايه های پتاس فنوکريست هايی با عيار بالاتر مشاهده می شود. اگر چه بخش عمده اين لکه ها را اکسيد آهن تشکيل می دهد اما پس از شکستن سنگ بلور های سيلويت قابل مشاهده است. در  نمونه های M-219 تا M-221 از اين رخنمون ها عيار ناچيزی از پتاس را نشان می دهد.

رخنمون های نمک در موقعيتً1 َ39 ° 26 شمالی وً8 َ26 °54 شرقی به علت پوشش وسيع خاک سطحی، انحلال و تشکيل حفره های متعدد و همچنين با توجه به رنگ روشن نمک ها فاقد پتانسيل برای پتاس تشخيص داده شده است .

در موقعيت  ً16 َ39 ° 26 شمالی و ً4 َ26 ° 54 شمالی تجمع انبوهی از قطعات سنگهای ولکانيکی مافيک در تپه های کم ارتفاع به همراه خاک های برجا انحلال گسترده نمک را نشان می دهد. همچنين رخنمون های سفيد رنگ ولکانيکی در موقعيت جغرافيايیً56 َ39 °26 شمالی و
َ25
°54 شرقی بر روی نمک های فرسوده و متخلخل, حرکت ولکانيک ها به همراه نمک به سطح و سپس انحلال نمک را نشان می دهد (شکل 6-4-3).

بخش عمده رخنمون نمک در گنبد نمکی مغويه در حاشيه غربی آن مشاهده می شود. ديواره ای به طول تقريبی 8 کيلومتر از نظر رنگ و ضخامت نمک ها مناسب پی جويی به نظر می رسيد. شکل 3-4-3 يک چين خوابيده جناغی را در موقعيتَ40° 26 شمالی و ً17 َ25 °54 شرقی در اين ديواره نشان می دهد و شکل 10-4-3 نيز بخشی ديگر از اين ديواره را در موقعيتً39 َ39 ° 26 شمالی وً57 َ24 ° 54 نشان می دهد. اين رخنمون ها برحسب رنگ نمک و ضخامت آن مناسب پی جويی به نظر می رسد اما حفرات انحلالی متعدد شستشوی احتمالی پتاس را نشان می دهد. بيش از 220 نمونه در طول اين هشت کيلومتر برداشت شد و محل نمونه ها در نقشه زمين شناسی گنبد نمکی مغويه نشان داده شده است. شکل (11-4-3) نمايی از رخنمون ديواره نمکی را در انتهای مسير نمونه برداری در موقعيت جغرافيايیً22 َ39 ° 26 شمالی و ً31 َ 24 °54 شرقی نشان می دهد. بخش های مرتفع اين ديواره در بام گنبد در زير انبوهی از خاک های برجا مدفون است و همانطور که در شکل 4-4-3 نشان داده شده است انحلال حفرات متعددی ايجاد کرده که بنظر می رسد عامل حذف پتاس از رخنمون ها نيز بوده است.


 

شکل10-4-3- بخشی از ديواره های نمک در غرب گنبد نمکی مغويه. اگرچه رنگ نمک ها و مقدار اکسيد آهن احتمال پی جويی رخنمون های پتاس را افزايش می دهد اما حفرات انحلالی معرف حذف
کانی هاي پتاس در طول هوازدگی و فرسايش است.

 

شکل 11-4-3- نمايی عمومی از رخنمون های نمک در غرب گنبد نمکی مغويه.

 

 


جدول1-4-3- نتایج آنالیز نمونه های نمک سنگی گنبد نمکی کوه مغویه

Sample NO.

K (%)

Sample NO.

K (%)

M-001

0.182

M-039

0.184

M-002

0.142

M-040

0.11

M-003

0.107

M-041

0.122

M-004

0.084

M-042

0.098

M-005

0.131

M-043

0.108

M-006

0.058

M-044

0.183

M-007

0.174

M-045

0.061

M-008

0.125

M-046

0.093

M-009

0.104

M-047

0.11

M-010

0.063

M-047

0.121

M-011

0.177

M-049

0.125

M-012

0.171

M-050

0.068

M-013

0.088

M-051

0.077

M-014

0.113

M-052

0.152

M-015

0.089

M-053

0.104

M-016

0.142

M-054

0.119

M-017

0.109

M-055

0.19

M-018

0.101

M-056

0.099

M-019

0.074

M-057

0.102

M-020

0.075

M-058

0.128

M-021

0.098

M-059

0.128

M-022

0.078

M-060

0.088

M-023

0.142

M-061

0.054

M-024

0.218

M-062

0.101

M-025

0.064

M-063

0.093

M-026

0.069

M-064

0.056

M-027

0.254

M-065

0.137

M-028

0.092

M-066

0.039

M-029

0.174

M-067

0.056

M-030

0.137

M-068

0.061

M-031

0.266

M-069

0.075

M-032

0.187

M-070

0.088

M-033

0.101

M-071

0.043

M-034

0.084

M-072

0.072

M-035

0.131

M-073

0.039

M-036

0.146

M-074

0.153

M-037

0.054

M-075

0.081

M-038

0.136

M-076

0.058

Sample NO.

K (%)

Sample NO.

K (%)

M-077

0.077

M-115

0.057

M-078

0.101

M-116

0.095

M-079

0.082

M-117

0.116

M-080

0.088

M-118

0.144

M-081

0.125

M-119

0.075

M-082

0.087

M-120

0.052

M-083

0.075

M-121

0.079

M-084

0.059

M-122

0.083

M-085

0.105

M-123

0.103

M-086

0.067

M-124

0.057

M-087

0.071

M-125

0.114

M-088

0.039

M-126

0.078

M-089

0.096

M-127

0.058

M-090

0.098

M-128

0.058

M-091

0.079

M-129

0.068

M-092

0.063

M-130

0.075

M-093

0.041

M-131

0.158

M-094

0.058

M-132

0.116

M-095

0.056

M-133

0.058

M-096

0.06

M-134

0.084

M-097

0.086

M-135

0.049

M-098

0.077

M-136

0.07

M-099

0.095

M-137

0.112

M-100

0.104

M-138

0.114

M-101

0.092

M-139

0.14

M-102

0.07

M-140

0.063

M-103

0.083

M-141

0.132

M-104

0.052

M-142

0.065

M-105

0.056

M-143

0.068

M-106

0.082

M-144

0.089

M-107

0.047

M-145

0.137

M-108

0.116

M-146

0.072

M-109

0.048

M-147

0.097

M-110

0.123

M-148

0.15

M-111

0.065

M-149

0.112

M-112

0.131

M-150

0.111

M-113

0.222

M-151

0.142

M-114

0.095

M-152

0.159

 

Sample NO.

K (%)

Sample NO.

K (%)

M-153

0.111

M-190

0.057

M-154

0.064

M-191

0.098

M-155

0.137

M-192

0.046

M-156

0.136

M-193

0.093

M-157

0.119

M-194

0.103

M-158

0.11

M-195

0.08

M-159

0.162

M-196

0.13

M-160

0.089

M-197

0.058

M-161

0.04

M-198

0.095

M-162

0.101

M-199

0.076

M-163

0.109

M-200

0.095

M-164

0.07

M-201

0.09

M-165

0.038

M-202

0.116

M-166

0.141

M-203

0.101

M-167

0.029

M-204

0.083

M-168

0.139

M-205

0.082

M-169

0.152

M-206

0.048

M-170

0.032

M-207

0.093

M-171

0.125

M-208

0.106

M-172

0.037

M-209

0.117

M-173

0.117

M-210

0.046

M-174

0.094

M-211

0.675

M-175

0.093

M-212

1.779

M-176

0.108

M-213

2.138

M-177

0.127

M-214

1.167

M-178

0.092

M-215

1.131

M-179

0.072

M-216

1.885

M-180

0.067

M-217

2.912

M-181

0.086

M-218

2.451

M-182

0.079

M-219

2.012

M-183

0.09

M-220

1.891

M-184

0.106

M-221

1.805

M-185

0.108

M-222

0.085

M-186

0.113

M-223

0.151

M-187

0.135

M-224

0.126

M-188

0.074

M-225

0.058

M-189

0.033

M-226

0.084

 

Sample NO.

K (%)

Sample NO.

K (%)

M-227

0.108

M-265

0.975

M-228

0.119

M-267

1.504

M-229

0.11

M-268

1.064

M-230

0.08

M-269

1.812

M-231

0.087

M-270

2.056

M-232

0.085

M-271

2.913

M-233

0.086

M-272

2.053

M-234

0.112

M-273

2.014

M-235

0.141

M-274

1.852

M-236

0.098

M-275

1.135

M-237

0.085

M-276

2.41

M-238

0.056

M-277

1.987

M-239

0.032

 

M-240

0.065

 

M-241

0.456

 

M-242

0.258

 

M-243

0.357

 

M-245

0.235

 

M-246

0.123

 

M-347

0.056

 

M-248

0.236

 

M-249

0.125

 

M-250

0.056

 

M-251

0.098

 

M-252

0.069

 

M-253

0.065

 

M-254

0.049

 

M-255

0.098

 

M-256

0.069

 

M-257

0.091

 

M-258

0.098

 

M-259

0.093

 

M-260

0.098

 

M-261

0.039

 

M-262

0.159

 

M-263

0.987

 

M-264

0.965

 

 


 

5-3-پی جویی پتاس سنگی در گنبد نمکی سياهو

 

گنبد نمکی سياهو طی مطالعات قبلی سازمان زمين شناسی و اكتشافات معدني كشور به عنوان يکی از مهمترين پتانسيل های اکتشافی پتاس بعد از گنبد نمکی پهل معرفی شده است.با توجه به بررسی های قبلی اکتشافی و محرز شدن وجود پتاس در گنبد نمکی سياهو ،این گنبد به عنوان شاهد انتخاب شد و عملیات پی جویی و اکتشاف پتاس در این ناحیه نیز صورت گرفت تا ضمن کنترل شیوه کار ،با توجه ویژه به داده های ماهواره ای بتوان اطلاعات اکتشافی مناسب تری را از ناحیه گنبد نمکی سياهو بدست آورد.

 

1-5-3- موقعيت جغرافيايی و ژئومورفولوژی

     گنبد نمکی سياهو با 16 کيلومتر مربع مساحت در 81 کيلومتری جنوب شرق حاجی آباد و در 9 کيلومتری شمال غرب سياهو قرار دارد. دسترسی به اين گنبد از طريق جاده حاجی آباد به بندر عباس, جاده سياهو (14 کيلومتر), راه روستايی درگز (9 کيلومتر) و راه روستايی درگز به خرسين به طول 10 کيلومتر امکان پذير است. محدوده مورد مطالعه آب و هوايی گرم و خشک تا گرم و مرطوب دارد و در پايانه جنوب شرقی کوهستان های زاگرس قرار گرفته است.

     در اين منطقه طاقديس ها نقاط مرتفع و ساختمان های ناوديسی نواحی پست را تشکيل      می دهند که در اثر تجمع رسوبات فرسايش يافته به دشت های هموار تبديل شده اند. مهمترين سازند هايی که نقاط برجسته را می سازند عبارتند از آسماری, آهک گوری, سازند ميشان و آهک های ماسه ای سازند آغاجاری؛ کنگلومرای بختياری و آبرفت های جوان دشت ها را تشکيل داده اند. اين گنبد نمکی کاملا مدور است؛ در قسمت مرکزی ارتفاعی بيشتر از نواحی اطراف دارد و در عکس ماهواره ای, شکل فواره ای (fountain) گنبد نمکی و همچنين جريان نمک در نواحی اطراف ساقه کاملا مشخص است (شکل 1-5-3). همانطور که در شکل ديده می شود مورفولوژی نمکير توسط توپوگرافی سرزمين های اطراف ساقه (stem) تعيين می شود. به علت انحلال؛ حفرات متعدد و بسيار بزرگی با اعماق و وسعت متفاوت در تمامی نقاط آن تشکيل شده است که طرح هندسی آنها از ويژگی های ساختمانی گنبد تبعيت می کند.

شکل 1-5-3- تصویر ماهواره ای گنبد نمکی سیاهو

 

  2-5-3-  ساختار درونی گنبد نمکی سياهو

     نمک ها در بسياری از نقاط دارای ساخت موزائيکی و تبلور مجدد هستند. حدفاصل بين بلورها, نمک های ثانويه سفيد رنگ ديده می شود و بلورها با جلای شيشه ای در جهت جريان نمک جهت يابی ترجيحی دارند. حاشيه برخی از بلورهای نمک مضرس است و تبلور مجدد همراه با فشار را نشان می دهد. به علت پوشش خاک سطحی, نمک به رنگ های گوناگون تنها در ديواره ها رخنمون دارد و دارای لايه بندی ترکيبی است.

     چين های موجود در گنبد نمکی سياهو تنها در برخی از آبراهه ها ديده می شود و مهمترين آنها چين های کلاس دو رمزی است. چين ها بيشتر خوابيده هستند و سطح محوری آنها هم شيب با لايه بندی است و البته چين خوردگی مجدد نيز قابل مشاهده است. درصد قابل توجهی از آنومالی های پتاس از الگوی چين های غلافی تبعيت می کند.

     درزه ها در گنبد های نمکی با توجه به نوع چين خوردگی, ناخالصی های نمک, ميزان جريان نمک, شيب بستر و غيره تغيير می کند. در گنبد های نمکی در اثر عوامل فرسايش درزه ها به مرور زمان باز شده و توسط مواد رسی, تخريبی و يا مواد محلول پر می شود. درزه های عمودی,     درزه های افقی, درزه های شاخه درختی و همچنين درزه های نامنظم از انواع درزه ها در   رخنمون های نمکی هستند.


 

3-5-3-سنگ های پوشش

     سنگ پوشش در گنبد نمکی سياهو مجموعه نامنظمی از مواد رسی, سنگ های کربناته, ژيپس و انيدريت است البته سنگ های ولکانيکی, سنگ های دگرگونی, ميکروگرانيت, کوارتزپورفير نيز وجود دارد. روی سکانس های نمکی را حجم زيادی از مواد رسی آهن دار می پوشاند اما ژيپس و انيدريت به صورت تجمع های هرمی شکل همراه با ولکانيک های سبز رنگ در بخش های مختلف و بخصوص در بام گنبد قابل رويت است.

 

4-5-3-نمونه برداری

     مطالعات قبلی (فرهادی و ديگران, 1382) آنومالی هايی از پتاس را در حاشيه جنوب غربی گنبد نمکی نشان داده است اما طی اين پروژه به داده های ماهواره ای توجه بيشتری شد. تصاوير ساده گوگل اگر چه غير تخصصی به نظر می رسد اما قابليت بسيار چشمگيری برای مطالعات تکتونيکی و ژئومورفولوژی گنبد های نمکی زاگرس دارد. طی اين مطالعات دريافتيم که بخش آنومالی دار گنبد سياهو در تصوير گوگل دارای رنگ متمايزی است بنابراين مطالعات صحرايی به درخواست مجری فنی و ناظر پروژه با جديت بيشتری پيگيری شد. تعداد 50 نمونه از حاشيه غربی گنبد نمکی سياهو در موقعيت جغرافيايی ً48 َ48 °27 شمالی و ً01 َ14 °56 شرقی به سمت ارتفاعات بالا دست در راستای شمال شرق برداشت شد. نتيجه تجزيه های شيميايی در جدول 1-5-3  آنومالی پتاس را نشان می دهد. همانطور که مشاهده می شود در بعضی از نمونه ها عيار پتاس بيشتر از متوسط عيار برای نمونه های گنبد نمکی کوه موران است. از طرفی گسترش و ضخامت پتاس ثانويه و نمک های رنگين ثانويه در گنبد نمکی سياهو با کوه نمک پهل قابل مقايسه است (شکل های 3-5-3 و 4-5-3) و گنبد نمکی کوه موران از اين جهت آنومالی بسيار ضعيف تری را نشان می دهد. بنابراين گنبدهای نمکی سياهو (با توجه به گزارش فرهادی, 1382) همچنان در اولويت اکتشافات عمومی قرار می گيرند.

نتايج بررسیهای اکتشافی در گنبد نمکی سیاهو را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:

 

1-  نمونه گيری از نقطه 49 ,27 شمالی و 14 ,56 شرقی در راستای 43 درجه (آزيموت) به سمت ارتفاع شامل نمونه های شماره J-1 تا J-50 آنومالی بسيار گسترده و قابل توجهی را نشان می دهد.

2-  در تصوير گوگل اين آنومالی به رنگ کاملا متمايز از ساير قسمت های گنبد قابل مشاهده است (شکل 2-5-3). بنابراين در سوی ديگر گنبد نيز (گوشه جنوب شرقی) رنگ مشابه تصوير ماهواره ای می تواند معرف وجود پتاس باشد.

 

 

 

 

 

 

شکل 2-5-3- مناطق نمونه برداری شده و ناهنجار پتاس در گنبد نمکی سیاهو

 

3-  مشاهدات روی زمين داده های ماهواره ای را تاييد کرده و آثار پتاس ثانويه گسترش قابل توجهی دارد. حجم بسيار زياد رسوبات ثانويه پتاس معرف توده های قابل توجه تحت الارضی است که به سبب درجه انحلال بالا رخنمون قابل توجهی ندارد.

4-    گنبد نمکی سياهو به عنوان يک پتانسيل قابل توجه برای اکتشافات عمومی پيشنهاد       می شود.

 


 

شکل 3-5-3- نمونه ای از چشمه های پتاس دار در آبراهه غربی گنبد نمکی سياهو که از نظر پتاس و حجم شورآبه در مقايسه با کوه نمک موران بسيار غنی تر است.

 

شکل 4-5-3- جريان نمک های پتاس دار ثانويه در حاشيه غربی گنبد نمکی سياهو، پتانسيل بسيار بالای اين گنبد نمکی را برای ادامه فعاليت های اکتشافی نشان می دهد.


 

جدول1-5-3- نتایج آنالیز نمونه های نمک سنگی گنبد نمکی کوه سیاهو

Sample NO.

K(%)

Sample NO.

K(%)

J-1

0.114

J-40

2.016

J-2

0.3224

G-41

3.057

J-3

0.139

J-42

0.083

J-4

0.142

J-43

0.237

J-5

0.098

J-44

5.276

J-6

0.154

J-45

1.856

J-7

0.171

J-46

2.069

J-8

0.2

J-47

0.123

J-9

4.208

J-48

0.393

J-10

7.896

J-49

0.162

J-11

6.201

J-50

0.417

J-12

0.179

 

 

J-13

4.897

 

 

J-14

4.329

 

 

J-15

3.918

 

 

J-16

0.267

 

 

J-17

0.255

 

 

J-18

0.106

 

 

J-19

0.108

 

 

J-20

0.597

 

 

J-21

0.375

 

 

J-22

0.224

 

 

J-23

0.427

 

 

J-24

0.519

 

 

J-25

0.588

 

 

J-26

0.967

 

 

J-27

0.386

 

 

J-28

0.238

 

 

J-29

0.251

 

 

J-30

0.158

 

 

J-31

7.968

 

 

J-32

5.996

 

 

J-33

4.537

 

 

J-34

3.92

 

 

J-35

4.163

 

 

J-36

0.193

 

 

J-37

0.169

 

 

J-38

2.19

 

 

J-39

0.61

 

 

 


 

 

6-3- خلاصه و نتيجه گيری

ـ در گنبدهای نمکی مورد مطالعه بخش هايی از سازند هرمز شامل نمک های وندين و کامبرين رخنمون دارد.

ـ در اين گنبدهای نمکی سنگ های پلوتونیک و ولکانيکی به وفور ديده می شود اما اين سنگها در گنبد نمکی مغويه نسبت به ديگر گنبدهای نمکی بيشتر است. اين ولکانيک ها از انواع سفيد رنگ ريوليتی تا سبز تيره گابرويی متغير و بشدت دگرسان و خرد شده است.

ـ آثار فعاليت های گرمابی در هيچ يک از اين گنبدها مشاهده نمی شود.

ـ تمامی گنبدهای مورد مطالعه از نوع فواره ای هستند و در حال حاضر در تمامی آنها تغذيه نمک جوان قطع شده است.

ـ نمک ها در اغلب رخنمون ها به علت آغشتگی زياد به رس و اکسيد های مختلف آهن ظاهری تيره دارند اما در برخی بخشها نمکهای شفاف سفيد، خاکستری روشن تا زرد رنگ ديده می شود.

ـ ضخامت مواد برجای حاصل از انحلال نمک در گنبد نمکی مغويه حداکثر بوده و به بيش از 100 متر می رسد و در گنبد نمکی فرامرزان حداقل است.

ـ نمک همواره لايه بندی منظم دارد و با زاويه حاده چين می خورد.

ـ انواع چين خوردگی ها در بخش سطحی گنبدهای نمکی قابل تعقيب است و مهمترين چين خوردگی از نوع چين های جريانی غلافی با سطح محوری موازی لايه بندی است.

ـ نمک در اثر حرکات، فرسايش و هوازدگی دارای شکستگیهايی است که رسوبات و مواد مختلف در آنها تجمع يافته است.

ـ ضخامت نمک در خط الراس چين ها بيش از يالهاست.

ـ شيب لايه های نمک در بسياری نقاط قابل تعقيب و تقريبا همواره موازی بستر نمکير است اما مقدار شيب در محل ساقه افزايش می يابد.

ـ در گنبدهای نمکی مغويه و کوه موران آنومالی پتاس مشاهده شد اما گنبدهای نمکی دهکويه، کرمستج و فرامرزان فاقد پتانسيل هستند.

ـ پتاس در محل يال چين ها به صورت گرهک های قهوه‌ای تيره ديده می شود و تمرکز آن در محل محور چين خوردگیها مانند گنبد نمکی پهل مشاهده نشد که البته علت آن عيار پايين پتاس است.

ـ در همه گنبدهای مطالعه شده، کلاهک بالای مجرا در حال فرسايش و انحلال است، به طوری که در گنبد نمکی مغويه به طور کامل حذف شده است.

ـ در تمامی گنبدها، نمک ثانويه در حجم های متفاوت در آبراهه ها مشاهده می شود. در برخی از آنها مانند گنبد نمکی کرمستج نمک آبی استخراج می شود و در برخی ديگر مانند کوه نمک موران آلودگی به آنومالی پتاس و مقدار آهن مانع استخراج نمک است..

ـ ارتباط ساختاری گنبدهای نمکی با گسل‌ها و طاقديس‌های زاگرس در تصاویر ماهواره‌ای در تمام موارد قابل مشاهده است.

ـ ارتباط ساختاری گنبدها با خط واره های زاگرس که به گسل های قبل از زاگرس مربوط می شود در تصاویر ماهواره ای قابل مشاهده است.

ـ کانی پتاس از نوع سيلويت و همچنين کانی های آهن دار از قبيل هيدرومولازيت است.

ـ توزيع نقاط آنومالی دار پتاس در گنبد نمکی مغويه و کوه موران از طرح خاصی که قابل تعبير و تفسير ساختاری باشد، تبعيت نمی کند.

ـ در محل آنومالی های پتاس، مقدار تجمع آهن حداکثر است و ارتباط ژئوشيميايی تنگاتنگی مشاهده می شود.

ـ در تمام نقاط آنومالی دار اکسيدهای آهن سياه رنگ، در سطح نمک به صورت سست با جلای خاکی، سطح آنومالی را می پوشاند.

ـ در گنبدهای نمکی مغويه و کوه موران ضخامت واحدهای پتاس دار از چند سانتيمتر تا چند متر متغير است اما طول واحدها از چند ده متر بيشتر نيست.

ـ عيار پتاس در قوی ترين آنومالی های گنبد نمکی کوه موران به سختی به شش درصد می‌رسد که در مقايسه با عيارهای بالای 50 درصدی کوه نمک پهل ناچيز است.

ـ شورآبه های گنبد نمکی کوه موران با حد اکثر 2 تا 3 گرم بر ليتر پتاس در مقايسه با 70 گرم بر ليتر  پتاس در شورآبه های کوه نمک پهل تنها يک آنومالی ضعيف محسوب می شود.

ـ برخی از گنبدهای نمکی زاگرس از قبيل گنبد نمکی کوه سياتک (شکل 1-6-3) واقع در 25 کيلومتری غرب بندر خمير در اثر قطع تغذيه نمک و شدت فرسايش به مخروبه ای از
 باقيمانده های نامحلول سازند هرمز تبديل شده اند که تنها طی يک بازديد کوتاه بی ارزش بودن آنها برای پی جويی پتاس محرز می شود.

 

شکل1-6-3-  گنبد نمکی سياتک تقريبا فاقد رخنمون نمک است.

 

همانطور که در نقشه پراکندگی گنبدهای نمکی زاگرس نشان داده شده است، اين گنبدها در ارتباط با پتاس به پنج گروه تقسيم می شود که در زير آمده است. در ميان اين گنبدها سياهو، لارک و هرمز به ترتيب بالاترين اولويت را دارند.

ـ گنبد نمکی پهل که با مطالعات تحت الارضی وجود ذخاير قابل توجه پتاس در آن مسلم شده و در اين نقشه به رنگ قرمز نشان داده شده است.

ـ گنبدهای نمکی سياهو، لارک، هرمز، انگوران، مغويه و کوه موران که در آنها آثار پتاس مشاهده شده است و به رنگ نارنجی نشان داده شده اند.

ـ گنبدهای نمکی مسيجون، بستک، جزيره فارور، کوه نمک دشتی و ... که با رنگ زرد نشان داده شده و در اولويت پی جويی هستند.

ـ در مورد گنبدهای نمکی با رنگ آبی، اطلاعات دقيقی در ارتباط با پتاس در دست نيست.

ـ گنبدهای نمکی با رنگ سبز، بر اساس بازديدهای کارشناسان سازمان زمين شناسی و يا بر اساس پروژه های اکتشافی اجرا شده فاقد پتانسيل پتاس تشخيص داده شده اند.

 

 


 

 

 

 

 

منابع

·        منوچهري. شهرزاد. پتاس، دانشنامه مواد و صنايع معدني ايران، شركت تحقيق و گسترش صنايع معدني ايران، 1382

·   ايرانپور. پرويز.  گزارش پي‌جويي پتاس در استان‌هاي كرمان و هرمزگان، طرح پي‌جويي سراسري پتاس گزارش شماره 9. ـ وزارت معادن و فلزات، 24 ص، 1371.

·   توكلي اسكويي، حسن.گزارش مقدماتي پي‌جويي پتاس در آذربايجان، طرح پي‌جويي سراسري پتاس. ـ وزارت معادن و فلزات، 35 ص، مهر 1369.

·   توكلي اسكويي، حسن. گزارش مقدماتي پي‌جويي پتاس در نواحي قم، طرح پي‌جويي سراسري پتاس. ـ سازمان زمين‌شناسي كشور،11 ص، 1369.

·        دري، محمد باقر. اكتشاف پتاس در معدن متروكه نمك قاپلوق و چوپانلو با استفاده از سنتيلومتر، گزارش 23، 1376.

·   دري، محمد باقر. بدخشان ممتاز، قيس. پي‌جويي پتاس در گنبدهاي نمكي زاگرس جلد اول (فيروزآباد- كازرون)، طرح پتاس گزارش شماره 16. ـ سازمان زمين‌شناسي كشور، 1372.

·   دري، محمدباقر. بدخشان ممتاز، قيس. پي‌جويي پتاس در گنبدهاي نمكي زاگرس و منطقة داراب تهران، طرح پي‌جويي سراسري پتاس گزارش شماره 22. ـ سازمان زمين‌شناسي كشور، 107 ص، 1374.

·   دري، محمدباقر. بدخشان ممتاز، قيس. گزارش پي‌جويي پتاس در معادن نمك فعال استان‌هاي آذربايجان و زنجان، طرح پتاس گزارش شماره 21. ـ سازمان زمين‌شناسي كشور، 74 ص، 1373.

·   دري، محمدباقر. بدخشان ممتاز، قيس. و سياره، عليرضا. گزارش نقشه1:5000 معادن نمك منطقه سيالك (شمال‌غرب گرمسار) و پي‌جويي پتاس در معادن فعال سمنان- گرمسار، طرح سراسري پتاس گزارش شماره 19. ـ سازمان زمين‌شناسي كشور، 107 ص، 1373.

·   دهقاني تفتي، س. رضايي، ح. مروري بر پي‌جويي و استحصال پتاس (KCl) در ايران، طرح پي‌جويي پتاس ايران. ـ وزارت معادن و فلزات، 14 ص، تابستان 1378.

·   سعدالدين، ناصر. گزارش پي‌جويي پتاس در استان سمنان، طرح پي‌جويي سراسري پتاس. ـ سازمان زمين‌شناسي كشور، 264 ص، شهريور 1371.

·   سياره، عليرضا. فنودي، محمد. و ايرانپور، پرويز.گزارش عملكرد و اكتشاف مقدماتي پتاس در گنبد نمكي پهل، طرح پي‌جويي سراسري پتاس گزارش شماره 17. ـ وزارت معادن و فلزات، 43 ص، 1374.

·   صادقي، خسرو. پي‌جويي پتاس در معدن نمك ايلجاق زنجان، طرح پي‌جويي سراسري پتاس. ـ وزارت معادن و فلزات،  گزارش شماره 5، 21 ص، 1370.

·   صادقي، خسرو. دري، محمدباقر. گزارش بررسي‌هاي وجود پتاس در معدن نمك ايلجاق زنجان، طرح پي‌جويي سراسري پتاس گزارش شماره 25. ـ تهران، 1375.

·   فنودي، محمد. گزارش پي جويي پتاس در استان كهكيلويه و بويراحمد، گزارش شماره 1  ـ سازمان زمين‌شناسي كشور، 27 ص، 1371.

·   فنودي، محمد. گزارش پي‌جويي پتاس در استان سمنان، طرح پي‌جويي سراسري پتاس ـ تهران: سازمان زمين‌شناسي كشور، گزارش 6، 38 ص، 1370.

·   نمدماليان، عليرضا. ايرانپور، پرويز. و بدخشان ممتاز، قيس. گزارش پي‌جويي پتاس در استان خراسان، سبزوار، نيشابور، تربت حيدريه، طرح پي‌جويي سراسري پتاس. ـ سازمان زمين‌شناسي كشور، گزارش شماره 4، 21 ص، 1370.

·   نمد ماليان، عليرضا. صادقي، خسرو. ايرانپور، پروپز. بدخشان ممتاز، قيس. گزارش پي‌جويي پتاس در منطقه گرمسار حدفاصل ايوانكي- بن‌كوه. ـ سازمان زمين‌شناسي كشور، گزارش شماره 3، 61 ص، 1375.

·   جهانگیری، حجت الله. فهیمی نیا، مسعود. گزارش اکتشاف پتاس سنگی  در گنبد نمکی سیاهو(فینو)، طرح اکتشاف سراسري ذخایر معدنی. ـ سازمان زمين‌شناسي كشور،  1382.

·   گزارش زمین شناسی معدنی پروژه اکتشاف پتاس سنگی در گنبد نمکی پهل (بندر خمیر استان هرمزگان)، شرکت توسعه علوم زمین، طرح اکتشاف سراسري ذخایر معدنی ـ سازمان زمين‌شناسي كشور، 1382.

·        مرتضوی، سید حسن. ماگماتیسم مجموعه هرمز در ارتباط با دیاپیریسم در جزیره لارک،دانشگاه تهران. 1370.

·   ایران نژادی، محمدرضا. سمینار دیاپیریسم نمک با گرایش ویژه به دیاپیرهای نمک جنوب ایران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم زمین، گروه زمین شناسی.

 

 

فهرست مقالاتي كه از آن استفاده شده است

 

·   مجموعه مقالات سمپوزیوم دیاپیریسم با نگرشی ویژه بر ایران (انگلیسی و فارسی). وزارت معادن و فلزات استانداری هرمزگان، بندر عباس. دانشگاه تهران، آذر ماه 1369 .

 

·        Adams, S.S, & Hite, R.J. Industrial Minerals and Rocks/ Potash , Edited by S.J. Lefond. - New York, 5th Edition, Vol. 1,  pp.1049-1077, 1983.

·        Bateman, Alan M. Economic Mineral Deposits, 2nd edition. - John Wiley  & Sons, 1979.

·        Bates, Robert. &  Jackson, Julia. Glossary of Geology. - Virginia: American Geological Institute, 2nd Edition ,751.P, 1980.

·        Roskill. Potash ,Market update, analysis and outlook. – London: Roskill Information Services Ltd, 69.P, 1994.

·        Bahroudi Abbas. The effect of mechanical characteristics of basal decollement & basement structures on deformation of the Zagros basin, Uppsala university,2003

·        http://minerals.usgs.gov/minerals/pubs/commodity/potash

 



[1] *: در ذکر آمار و ارقام از سایت www.usgs.org استفاده شده است.